فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

۰۶:۵۹۳۰
مرداد

عباس نورزائی

زندگی‌ام از یک سازمان کشاورزی در مزرعه‌ای دورافتاده در مهاجرتی ناخواسته اما نشأت‌گرفته از بی‌لیاقتی حکام وقت، آغاز شد. هنوز استخوان‌بندی‌ام کفایت انجام کارهای سخت کشاورزی را نمی‌داد که به آن وادار شدم، چقدر آرزوی بازی داشتم، اما این توفیق به دلیل نگرانی از عقب‌ماندن امور مزرعه‌ی ارباب حاصل نمی‌شد.

وقتی انقلاب پیروز شد، جهادسازندگی را عالمانه برای کارم انتخاب کردم، آن را شاه‌کلید فتح لب‌خندِ باصفاترین انسان‌های روی زمین، خالص‌ترین و نزدیک‌ترین آدم‌ها به خداوند می‌دانستم. سر از پا نمی‌شناختم، بستری برای بروز و ظهور اراده‌ی‌مان به سازندگی و اهداء رفاه و عزت به این قشر فراهم بود.


عباس نورزایی
۰۶:۳۸۳۰
مرداد

عباس نورزائی

بعد از چوب حراج زدن به طلا و ارز از طریق سیاست‌های غلط پولی، قیمت دلار به شدت بالا رفت، تورم جان گرفت. افزایش قیمت کالاها و مایحتاج عمومی مردم نیز، از قشر کم درآمد و محروم جامعه، جان ستاند.

گرچه این فشار، متوجه کثیری از آحاد جامعه در کشور است، اما بیش‌‌ترین آن و بدترین وضعیت ممکن، در استان سیستان و بلوچستان است، استانی که در شرایط عادی، به‌رغم اولویت در سیاست‌های ابرازی، در عرصه‌ی عمل، با فاصله‌ای زیاد، آخرین رتبه‌ی توسعه‌یافتگی را دارد.

در این استان نسبت به سایر نقاط کشور، پاره‌ای از مایحتاج عمومی، به دلیل اتصال به مرز، نسبتاً ارزان بود، اما با افزایش قیمت روپیه‌ی پاکستان و افغانیِ افغانستان، اقلامی مانند گوشت قرمز و برنج، به سرعت از درآمد مردم جلو زد و مدیران استانی را که در اتاق‌های ایزوله و مجهز، جلسه‌بازی می‌کنند، به خواب غفلت فرو برد.

ورود دام زنده که موجب انباشت گوساله برای پروار در دامداری‌های استان می‌شد، کاهش یافته و اینک به صفر میل کرده است، بیش از دوهزار نفر کارگران شاغل در دامداری‌ها، کشتارگاه‌های صنعتی، واحد‌های بسته‌بندی گوشت به دلیل عدم تخصیص ارز دولتی به واردات دام زنده، بی‌کار شده‌اند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است.

عباس نورزایی
۱۹:۲۶۲۸
مرداد

عباس نورزائی

 

هنوز به دبستان سپرده نشده بودم. در گوشه‌ی حیاط پدربزرگم، یک چهاردیواری خشتی بود که در آن چاهی قرار داشت و دو تخته چوب گز نیز بر روی آن گذاشته و بقیه را گِل گرفته بودند، به آن مَوال یا مُستراح می‌گفتند که امروزه به دستشویی، سرویس بهداشتی، توالت یا به تعبیری دیگر، دبلیوسی اشتهار یافته است

 

روزی متوجه شدم که در کنار آن چاهی دیگر حفر می‌کنند، سئوال کردم چرا این را حفر می‌کنید، فرمودند آن یکی پر شده است. پس از آماده سازیِ چاه جدید، پدربزرگم تکه‌ای گوشت درون آن انداخت و درِ چاه را گِل گرفت و فرمودند که این‌طوری محتویات چاه قبلی فاضلاب، از بین می‌رود.

 

آن زمان به عقلم نمی‌رسید که چگونه با تکه‌ای گوشت، آن همه حجم فاضلاب چاه، از بین می‌رود؟

این سئوال در ذهنم همواره جا گرفته بود تا این‌که از دبیر زیست‌شناسیِ دوره‌ی دبیرستان، جناب مهندس مشکات(حفظه‌الله) سئوال کردم و این‌گونه شنیدم:

«کار پدر بزرگ شما گرچه در اثر تجربه بوده است، اما یک کار کاملاً علمی و درست بوده است. تکه‌گوشتی که در چاه می‌انداخته‌اند، حکم یک استارتر(آغازگر) را داشته است، باعث شروع کِرم‌گذاری در محیط داخلی چاه، می‌شده است. با افزایش کرم‌های درون چاه، کرم‌ها از فضولات موجود، تغذیه می‌کرده‌اند و به دیواره‌ها نفوذ کرده، باعث خشک‌شدن چاه و باز شدن منافذ می‌شده‌اند، تا جایی که دیگر چیزی برای خوردن باقی نمی‌مانده است. پس از آن کرم‌های قوی‌تر شروع به خوردن کرم‌های کوچک‌تر می‌کرده‌اند و بدین ترتیب طی این فرآیند، پس از مدتی هیچ فضله‌ای در چاه باقی نمی‌مانده است و در نهایت کرم‌های بزرگ‌تر هم بدون غذا می‌ماندند، می‌مردند و چاه فاضلاب، عملاً تخلیه می‌شد».

عباس نورزایی
۱۲:۳۷۲۱
مرداد

عباس نورزائی

در گویش شیرین سیستانی، ضرب‌المثل پرمعنا و مدیریتی داریم که می‌گوید: «چُوَه که وَردِشتی، گربِه  دوزّ مْفَهْمَه کِه اَگْجا بَرشینَه» و با اندکی تغییر در زبان شیرین فارسی هم داریم: «چوب را که بلند کنی گربه‌دزده فرار می‌کنه».

به این معنا که مجرم خودش می‌داند چه کرده است و کافی است که اشاره‌ای شود تا با فرار، خودش را لو دهد.

فرار، همیشه رفتن به عقب نیست، بلکه بعضی وقت‌ها فرار رو به جلو است. یعنی از ترس آن‌که کسی به دنبال مجرم بدود، خودِ مجرم، شروع به دویدن می‌کند. یا بنابه تعبیری چون گربه، به محلی دور از طول چوب قانون، خزیده و شش‌دانگ حواسش به پاییدن اوضاع خواهد بود و برای مدتی ولو اندک، دست از دزدی برمی‌دارد. حال اگر این تنبیه، جدی، پایدار و بدون تأثیرپذیری از دیگران و عادلانه بود، مانع از جرم می‌شود و یا تأثیر قابلی در کاهش آن دارد.

امروز از رادیوی ماشین، درخواست رئیس قوه‌ی قضائیه از حاکم اسلامی را شنیدم که برای برخورد ویژه و واکنشی سریع از رهبر معظم انقلاب اسلامی اجازه‌ خواسته‌اند تا با توجه به شرایط ویژه‌ی اقتصادی کنونی که نوعی جنگ اقتصادی محسوب می‌شود و متأسفانه عده‌ای از اخلال‌گران و مفسدان اقتصادی هم در راستای اهداف دشمن، موجبات آن را فراهم و مرتکب جرایمی می‌شوند، با آنان برخوردی قاطع و سریع نموده، در چارچوب قانون مجازات اخلال‌گران در نظام اقتصادی کشور با آنان رفتار شود.


عباس نورزایی
۱۱:۱۱۱۷
مرداد

عباس نورزائی

قریب ۱۰۰ سال قبل که دست‌رسی به منابع‌آبی، محدود به آب‌های سطحی و نقاط مشخصی از استان ما بود، دولت مرکزی به جز در مرکز استان، در اغلب شهرستان‌ها، فاقد تشکیلات و نیروی کافی بود.

حاکمیت قلعه‌ها در مناطق مختلف، جاری بود و به اصطلاح به صورت «ملوک‌الطوایفی» اداره می‌شد. حاکمان محلی به «سردار» مشهور بودند و در بارگاه خود، مقرراتی خاص داشتند، یک حکومت با قوای مختلف، قاضی، میرشکار، میرزا و غیره، همه فقط از یک جا دستور می‌گرفتند و نظام طایفه‌ای بر زندگی‌شان جریان داشت.

بعضی از طوایف به صورت گروهی، به طمع مال دیگران، لشکر و حشر ترتیب می‌دادند و با برنامه‌ای مشخص که اسمش «مالْ‌جَنگی» بود و هیچ قُبحی نیز نداشت، به مناطق تحت سیطره‌ی سرداری دیگر، مسلحانه حمله می کردند، بدون قصد کشتار، اموال آنها را به غارت می بردند و این اموال را برای خود، مباح می دانستند و به این دزدی آشکار، نامی دیگر داده بودند.


عباس نورزایی
۲۱:۴۲۰۲
مرداد

  عباس نورزائی

طی بیست سال گذشته، شدیدترین و مزمن ترین شرایط آبی در منطقه ی سیستان سیطره یافته، سطوح زیر کشت به حداقلی متمایل به صفر رسیده، جمعیت زیادی در حالتی جگرخراش ترک دیار نموده، مهاجرت کرده اند، بدترین شکل آلودگی های زیست محیطی در اوج گرما و نارسایی های غیرقابل تصور از خدمات دولت در منطقه، نمایان است.

مسئولین متعدد و غیرمستقیمی با اغراض و نیات متفاوتی به استان آمدند و رفتند و گفتند و نمایش دادند و منت گذاشتند و در انتها، تنها چیزی که ممکن نشد و مردم احساس و ادراک نکردند، نتیجه ی مؤثری بود که باید می بود.

مشکل اصلی سیستان آب است و وظیفه مند ترین فرد در کشور نسبت به این موضوع، وزیر نیرو می باشد. نمی دانم چرا ایشان، این قدر دیر به سیستان آمدند؟

نمی دانم آمدنش برای حل مشکلات این منطقه است یا در حالی که پیکر مجروح سیستان در حال خونریزی ناشی از بی آبی است، او قصد دارد مقداری از خون سیستان مجروح را در شیشه های خط دوم انتقال آب برای زاهدان کند یا نوشدارویی برای سیستان آورده باشد؟

این ماجرا مرا به یاد ابیات شهریار، آن مرد عارف واصل، خطاب به معشوقه ی ظاهری اش انداخت که قابلیت تطابق با این بازدید دارد:

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می‌خواستی، حالا چرا


عباس نورزایی
۲۱:۲۳۰۲
مرداد

عباس نورزائی

خشکسالی‌های مُزمن، نفس های زندگی را در استانی که دارای استعدادهای پنهان و محرومیت های آشکار می باشد، به شماره انداخته است. گفتن و نوشتن از نابسامانی اقتصادی مردم این استان با دیدن آسیب ها و کیفیت زندگی مردم، با هم کاملاً متفاوت است و از همه مهم تر اینکه ادراک شرایطی که مردم متحمل هستند با دیدن آن از تفاوتی عمیق تر حکایت دارد.

شرایط خیلی از مناطق استان به سمتی رفته است که حتی برای آب شرب، نه در مقیاس استانداردهای جهانی و ملی، بلکه برای تر کردن گلو و روانی نفس کشیدن، مواجه با مخاطره هستند، از تأمین آب برای رونق یافتن کسب و کار مستقیم بیش از پنجاه درصد مردم استان که در روستاها زندگی می کنند، دیگر نباید چیزی گفت.

از سویی یکی از مزایای نسبی استان، ترانزیت کالا و تجارت آن به کشورهای همسایه ازجمله پاکستان و افغانستان است. طبق آمار سازمان صنعت، معدن و تجارت استان، نزدیک به ۱/۳ درصد از کل صادرات کشور از مبادی گمرکی و بازارچه‌های مرزی استان سیستان و بلوچستان صورت گرفته است. این امر نشان‌دهنده ی این موضوع است که از پتانسیل‌های این استان به خوبی استفاده نشده است.


 

عباس نورزایی