فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

۱۱ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۳:۱۷۲۹
تیر

یادداشت/ عباس نورزائی

توسعه‌ی روستاها نه تنها یک بحث حاشیه‌ای و ساده نیست بلکه توسعه‌ی ملی هر کشوری در گرو توسعه‌ی روستایی آن کشور می‌باشد و یک بحث مهم و حیاتی است بنابراین جهت توسعه‌ی پایدار ملی، هر کشوری نیازمند توسعه‌ی روستاها و توجه به روستا و روستایی می‌باشد.

یک دانشمند توسعه‌، حاصل بررسی‌هایش در خصوص توسعه‌ی روستاها در کشورهای کمتر توسعه یافته را این‌چنین جمع‌بندی می‌کند:

 «مصلحان توسعهی روستایی افرادی هستند که با توسعه‌ی  روستایی سر و کار دارند، اما خودشان نه روستایی هستند نه فقیر. بسیاری از آنان در مراکز ستادی و برخی به عنوان کارکنان صحرایی در سازمان‌های دولتی کار می‌‌کنند .محققان دانشگاهی، اعضای سازمان‌های امدادی، بانکداران، تاجران، مشاوران، مهندسان، پزشکان، روزنامه‌نگاران، حقوقدانان، سیاست‌مداران، وکلای مجلس، روحانیون، معلمان مدرسه، مربیان فنی و حرفه‌ای، کارکنان مؤسسات خدمات‌رسانی و سایر شاغلین از جمله مصلحان توسعه‌ی روستایی محسوب می‌شوند. اینان در شهرها، دانش مناطق شهری را فرا گرفته‌اند. بنابر این مناطق روستایی پیرامونی برای آنها دور افتاده و فراموش شده است. تجربه‌ی مستقیم و بی‌واسطه‌ی اکثر مصلحان روستایی که دارای منشأ شهری هستند، به دیداهای کوتاه و سریع از مراکز روستایی محدود می‌شودو برخورد آنها با توسعه‌ی روستایی سیاحت‌گونه است.»

حال ببینیم در کشور ما وضعیت توسعه‌ی روستایی چگونه است؟

«توسعه‌ی روستایی در ایران»، در تار عنکبوت متخصصین سه رشته از علوم، به دام افتاده است. اولین گروه متخصصانی که خود را متولی و مجری توسعه‌ی روستایی می‌دانند، متخصصین «عمران روستایی» است. اینان معتقدند که باید زیرساخت‌هایی چون راه، آب شرب و کشاورزی، برق، ارتباطات و پروژه‌هایی از این دست برای روستاها احداث شود، در این صورت توسعه‌ی روستاها اتفاق می‌افتد، درست با همین تفکر و صرفاً با همین وظیفه‌مندی، وزارت جهادسازندگی، ایجاد شد و طی تقریباً دو دهه از انقلاب اسلامی ایران، از این حیث روستاها را مستغنی نمود و در سطح بین‌المللی نیز در رتبه‌های بالای عمران روستایی قرار گرفت، اما توسعه ی روستاها اتفاق نیفتاد.

دومین گروه از متخصصان، کسانی هستند که صرفاً به «کالبد فیزیکی روستاها» توجه دارند و بر این عقیده‌اند که باید کالبد روستاها به مثابه کالبد یک شهر، مورد توجه قرار داد و سمت و سوی توسعه‌ی کالبدی، تعیین کاربری سطوح، وضعیت روان‌سازی خدمات در آن مشخص و کلیه‌ی ساخت و سازها براساس «طرح هادی روستا» صورت گیرد. جدول‌گذاری و آسفالت معابر در آن انجام شود، از این جهت نیز جهادسازندگی و بنیادمسکن انقلاب اسلامی توفیقات خوبی در تهیه و اجرای آن در اغلب روستاهای دارای جمعیت بالا داشته‌اند، اما باز هم توسعه ی روستاها عملی نشده است.

سومین دیدگاه مربوطه به استقرار «دهیاران» در روستاهای پر جمعیت است. اینان نیز بیشترین نگاه‌شان به اداره‌ی روستا، کنترل ساختمان‌سازی، تنظیف و دفع زباله و به طور کلی نگهداری روستا مشابه وظایف یک شهرداری می‌باشد، این اقدام نیز موجب توسعه‌ی روستاها نشده است.

اقدامات سه دسته‌ی مورد اشاره، منفک، ایزوله و غیر سیستماتیک بوده و از یک انسجام زنجیره‌ای برخوردار نیست. علاوه بر آن دستگاه‌های مختلف دیگر اجرایی نیز هر کدام به فراخور حال، اقداماتی در روستاها انجام می‌دهند.

طرح‌های توسعه‌ی دشت‌های کشاورزی، گرچه توسط وزارت جهادکشاورزی در بعضی از نقاط کشور تهیه گردیده، اما کمتر به مورد اجرا گذاشته شده است و توسعه‌ی کشاورزی بیشتر بر «محصول‌محوری» متکی بوده است.

توسعه‌ی خانه‌های بهداشت و درمانگاه‌ها نیز در نقاط روستایی، هیچ نقطه‌ی الحاقی منطقی و سیستماتیک با برنامه‌های توسعه‌ی روستایی ندارد، استقرار صنعت در روستاها، از جمله الگوهای دیگری است که در دنیا مورد توجه بوده است و یا برنامه‌های اکوتوریسم و گردشگری در توسعه‌ی روستاهای خیلی از کشورها، نقشی اساسی ایفاء می‌کنند و در کشور ما نیز جسته گریخته به آن توجه شده است.

مهم‌ترین مسئله‌ای که در این خصوص باید گفت، دقیقاً همان یافته‌های آقای چمبرز، محقق بین‌المللی توسعه‌ی روستایی است که کارگزاران ما در امر توسعه‌ی روستایی، یا روستایی نیستند یا به روستا، «سیاحت‌گونه» نگاه می‌کنند یا منفک و غیر سیستماتیک، اقداماتی را انجام می‌دهند.

اقداماتی که ذکر شد، همه برای توسعه‌ی روستاها لازم است، اما کافی نیستند و اجرای منفک و ایزوله‌ی آنان چه بسا به برنامه‌های دیگر لطمه‌ی جبران‌ناپذیری می‌زند و نتایج معکوسی را به دنبال داشته است.

بهترین برنامه‌ی توسعه‌ی روستایی آن است که هر کدام از مؤلفه‌های فوق را متناسب با سایر مؤلفه‌ها و به صورت متوازن دیده، از افراط و تفریط جلوگیری شود و ضمن ایجاد زیرساخت‌ها، از نظر نهادهای اجتماعی و ظرفیت‌های مربوطه، اشتغال، آموزش، بهداشت و تولید در سطحی مرتبط و پایدار قرار گیرد، براساس این منطق، باید ابتدا «مطالعات منظومه‌های روستایی» صورت گیرد. همان‌طور که همه‌ی اقدامات، مجوزها، ممانعت‌ها در سطح یک شهر بر اساس طرح تفضیلی یک شهر، با قوانین بسیار جزئی و تضامین اجرایی توسط شهردار صورت می‌گیرد، همه‌ی اقداماتی که در سطح کالبد فیزیکی روستا و اراضی متعلق به آن از قبیل زمین‌های زراعی، باغی، جنگل، مرتع، آبخیز، آبزی‌پروری، دامداری، پرورش طیور و حشرات مفید صورت می‌گیرد، با مجوز «متولی توسعه‌ی روستایی منظومه»، صورت گیرد و قوانین لازم و تضامین اجرایی لازم نیز در اختیار او قرار گیرد.

به همین دلیل گفته می‌شود در تدوین و اجرای «برنامه‌های جامع توسعه‌ی ‌روستایی» باید در وهله‌ی اول، متولی مشخص، قابل و اهل این فن، وجود داشته باشد و برنامه‌ریزان توسعه‌ی روستایی، خود روستایی بوده، مجریان این برنامه در تشکیلاتی در محیط روستایی حضور داشته باشند تا این باور برای روستاییان پیش نیاید که «از دل برود هر آنکه از دیده رود» و مؤکداً برنامه‌های روستایی را در چارچوب‌های فکری و عملی زیر اجرا کنند:

1.       توسعه باید «تغییری» در جهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد.

2.       مردمی که از توسعه سود میبرند باید بیشتر از مردمی باشند که از آن متضرر میشوند.

3.   توسعه باید دستکم مردم را نسبت به تأمین حداقل نیازهای زندگی‌شان یا نیازهای ضروری زندگی‌شان مطمئن سازد.

4.       توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد.

5.       توسعه باید باعث تشویق خوداتکایی گردد.

6.       توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد.

7.       توسعه نباید باعث تخریب محیط‌زیست طبیعی باشد.

عباس نورزایی
۱۱:۲۷۲۸
تیر

یادداشت/ عباس نورزائی

خرداد ماه امسال، رکورد جدیدی را در افزایش گرما در مناطق مختلف استان سیستان و بلوچستان رقم زد، موج اول گرما با خسارات قابل توجهی در ابعاد مختلف، سپری شد. اِهمال بعضی از دستگاه‌ها در پیش‌بینی و آمادگی مقابله با حوادث، در بوته‌ی آزمایش، به وضوح برای مردم روشن شد و سازمان‌های پویا نیز امتحان قابلی را ارائه دادند.

هم اینک دمای 50 درجه در بعضی از نقاط و دمای نسبتاً بالا در اغلب نقاط استان حکمفرما است و  اداره‌کل هواشناسی استان، تداوم این وضع هوای استان را بر اساس نقشه‌های هم‌دیدی و آینده‌نگری با افزایش تدریجی دما تا پایان هفته در سطح استان پیش‌بینی کرده است.

با توجه به اینکه «گرمای شدید»، در عِداد حوادث غیرمترقبه قرار دارد و علاوه بر تأثیر مستقیم فیزیولوژیکی و روحی بر انسان، اولین بخشی که در این فصل از آن تأثیر می‌پذیرد، بخش کشاورزی است که دو خسارت عمده متوجه آن می‌شود.

در وهله‌ی اول، درختان میوه که سرمایه‌‌های نسبتاً  ثابت این بخش محسوب می‌شوند، تنش شدید گرمایی دیده، خشک می‌شوند و برای سال‌های آتی نیز دست کشاورزان از ثمردهی آنها کوتاه می‌شود.

در وهله‌ی دوم خسارات وارده به محصولات سردرختی، محصولات زراعی، دام ، طیور و آبزیان می‌باشد و حتی این میزان دمای محیط، به جنگل‌ها و مراتع استان نیز آسیب می‌زند.

آسیب‌‌های مورد نظر در چنین شرایطی، خارج از اراده‌ی انسان است و قاعدتاً دولت‌ها به امداد کشاورزان می‌آیند. اما در اعلام میزان خسارت ناشی از شدت گرما، به بخش کشاورزی استان که مدیر دستگاه استانی؛ آن را در موج اول گرمای استان، معادل  1372,8میلیارد ریال برآورد و در مصاحبه‌های پخش شده از شبکه‌های رسانه‌ای اعلام نموده‌اند، نکته قابل تأمل آن است که خسارات اعلام شده، صرفاً متوجه مناطق جنوبی استان می‌باشد، که در یک نگاه خوش‌بینانه، آن را ناشی از اشتباه در بیان مطلب می‌دانیم.

اما بررسی روند پیگیری مشکلات و خواسته‌‌های مردم شهرستان‌های شمال استان، در سال‌های اخیر از طریق مدیریت عالی استان و کُری خواندن‌های انتخاباتی، ذهن را به این سمت هدایت می‌کند که نکند نوع جدید مدیریت، یعنی «مدیریت یک بام و دو هوا»» باز هم اِعمال شده باشد، یعنی خشک شدن یک باره‌ی9500 هکتار از جالیزهای منطقه‌ی سیستان از نگاه دولت‌مردان در برآورد خسارت و تأمین منابع امدادی، به عمد نادیده گرفته شود و کشاورزان مظلوم سیستانی که با وجود آب نسبتاً مناسب سال زراعی جاری، امیدوارانه جشم به محصول خوب امسال داشتند، با خشک شدن مزارع و محصولات خود، شا هد خشک شدن منابع امدادی دولت هم باشند.

مسئولین محترمی که به هر نحو در این موضوع ذی‌مدخل هستید، نگاه انتخاباتی و تبعیض‌آلود را از روستائیان شمال و جنوب استان بردارید، اینان همه‌ی امیدشان را بادهای گرم به زمین چسباند و خاکستر کرد. در وصف خصوصیات این قشر، امام خمینی(ره) فرمودند: 

«به روستائیان بیشتر برسید که آنان زبان تقدیر و تشکر ندارند.»

عباس نورزایی
۱۱:۲۲۲۸
تیر

یادداشت/ نورزائی

 وقتی صحبت از چابهار می‌شود بلافاصله سواحل دریای بزرگ، ساختمان‌ها و فروشگاه‌های نورانی و پرجاذبه‌ی منطقه‌ی آزاد، پارک ساحلی، تالاب زیبای لیپار و بنادر و کشتیرانی به ذهن متبادر می‌شود. اما کمی دورتر و در همین شهرستان چابهار، روستاهایی وجود دارند که برق جاذبه‌های شهری چابهار، دیدن آنها را از چشم کارگزاران وظیفه‌مند دولتی انداخته است. 

در استان سیستان و بلوچستان و در منطقه ی دشتیاری به گودال‌هایی که محل نگهداری آب‌های راکد و باران‌های فصلی است و  به صورت طبیعی وجود دارند یا توسط خود مردم حفر می‌شود، اصطلاحاً «هوتک» گفته می‌شود هوتک‌ها بنابه‌ قیاسی دیگر، حوضچه‌های آب‌انبار روبازی است که به هنگام بارندگی، آبگیری و طی سال مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.

در این مناطق که مردم از آب شرب بهداشتی و شبکه‌ی لوله‌کشی محروم هستند، تنها یک تکنیک سنتی به‌جا مانده از قدما، یعنی هوتک، آب مورد نیاز ساکنین برای شرب انسان و حیواناتی اهلی و غیراهلی، شستشوی لباس و فرش و استحمام را تأمین می‌کند.

آب تعدادی از این روستاها در بخش نگور(دشتیاری) شهرستان چابهار هنوز هم به دلیل عدم تکافوی مقدار 15 لیتر آبی که دولت با تانکر برای هر خانوار، آن هم به طور نامنظم تأمین می‌کند، از همین هوتک‌ها است.

هوتک‌ها، گاه مشحون از حشرات و لارو موجوداتی است که به راحتی با چشم غیرمسلح قابل مشاهده هستند و گاه مردم برای آشامیدن از لانکی یا پارچه‌هایی که دور گردن دارند، به عنوان فیلتراستفاده می‌کنند.

در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، تقریباً همه‌ی روستاهای این منطقه، هوتک داشتند و از آن استفاده می‌کردند، اما به دلیل غیربهداشتی بودن، جهادسازندگی، اولین طرح شبکه‌ی آبرسانی به صورت مجتمع را در دشتیاری، اجرا نمود و مردم از این بلیه نجات پیدا کردند.

اینکه هنوز شنیده می‌شود در روستاهای «دلگان‌های نگور» این پدیده‌ی شوم و غیربهداشتی بناچار مورد استفاده‌ی مردم است، عملکرد مدیران منصوبه از طرف دولتی که بیش‌ترین رأی را در انتخابات اخیر از این مردم گرفته است، زیر سئوال می‌رود.

حضرت امام خمینی(ره) ‌فرمودند: «به روستاها برسید که روستائیان، زبان تقدیر و تشکر ندارند». 

کارگزاران محترم دولت، اگر می‌خواهید سعادت دنیا و آخرت داشته باشید، خدمتی برتر و بی‌ریاتر از خدمت به روستائیان و محرومینی مثل روستاهای مورد نظر وجود ندارد. (عکس از آرشیو جهادسازندگی)

عباس نورزایی
۱۱:۲۰۲۸
تیر

یادداشت/ عباس نورزائی

با توسعه‌ی سامانه‌های الکترونیکی، گسترش رسانه‌ها و کانال‌های مجازی و ارتباط تنگاتنگ آنها با نظام تولید کالا و خدمات در دنیا بلکه در کشور عزیزمان ایران، وجود زیرساخت‌های ارتباطی و یا در مواردی بهره‌برداری درست از این زیرساخت‌ها، نقش و اهمیت منحصر به فردی در توسعه‌ی اقتصادی و حمایت و پشتیبانی از نظام تولید کالا و خدمات دارند.

امروزه هیچ صنعتی یافت نمی‌شود که مستغنی از ارتباطات دیجیتالی باشد، قریب به اتفاق واحدهای خدماتی ولو خرد یعنی دست‌فروشی‌های کنار خیابان و جاده هم از حداقل یک سیستم کارت‌خوان استفاده می‌کنند. به تعبیری دیگر نیروهای رمه‌گردان، زارعین در مزارع کشاورزی و خانم‌های خانه‌دار در شکل ساده‌ی بهره‌برداری از خدمات ارتباطی، حداقل از تلفن همراه استفاده می‌کنند و در شکل کلان و حیاتی‌تر، نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی و همین‌طور کارخانجات و صنایع در سامانه‌های پایش انبار، حمل و نقل کالا و محصول، به صورت لحظه‌ای نیازمند این خدمت فراگیر عصر حاضر می‌باشند.

شهرستان هامون، به مرکزیت شهر محمدآباد، قطب به اصطلاح صنعتی منطقه‌ی سیستان به شمار می‌آید. شهرک صنعتی محمدآباد، گرچه اغلب واحدهای مستقر در آن به همت مدیران دولتی، یا تعطیل هستند یا زیر ظرفیت کار می‌کنند، اما نسبت به سایر شهرستان‌های منطقه‌ی سیستان، تعداد بیشتری از صنایع را در خود جمع کرده کرده است.

در محدوده‌ی شهر محمدآباد و شهرک صنعتی محمدآباد، متأسفانه به دلیل نظارت ضعیف مدیران این شهرستان، ضعیف‌ترین ارتباط تلفنی اعم از ثابت و یا همراه اول وجود دارد. بارها باید شماره بگیرید تا ارتباطی وصل شود و به ندرت اتفاق می‌افتد که  تماس وصل شده، قطع نگردد.

این نارسایی در ثبت اطلاعات در سامانه‌‌های مختلف پایشی صنایع، بیشتر رخ می‌نماید. تصور کنید کامیون بارگیری شده‌ی مواد غذایی که دارای زمان ماندگاری است، دو تا سه ساعت منتظر ثبت سامانه به دلیل قطعی تلفن و بالتبع قطعی اینترنت، بماند و مشکلات جانبی دیگر.

خدمات دیگری چون استفاده از کانال‌های مجازی که نیازمند برقراری اینترنت است و نقش تلگرام در بازار، خرید مواد اولیه، فروش محصول و سایر مبادلات اطلاعات، وقتی نارسایی داشته باشد، به چه میزان آسیب اقتصادی می‌رساند.

مدیران محترم این شهرستان‌، بجا است نسبت به رفع این نارسایی تدبیر لازم را بیندیشند و بستر تولید و اشتغال را بیش از پیش فراهم نمایند، یادمان باشد، مدیریت و ارائه‌ی خدمت به مردم، صرفاً با مصاحبه‌‌ و انتشار آن از طریق رسانه‌‌های دولت‌ساخته، محقق نمی‌شود و با این روش‌ها تعهد رئیس محترم جمهوری به مردم، یعنی ایجاد یک میلیون شغل در سال، پشتیبانی نمی‌شود.

عباس نورزایی
۱۱:۱۷۲۸
تیر

یادداشت/ عباس نورزائی

دشت سیستان در منتهیالیه شرقی و جنوب شرقی کشور به دلیل موقعیت منحصر به فرد در جغرافیای سیاسی و امنیتی کشور، همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و به همین دلیل در تعبیر بزرگان نظام به «تنگه‌ی احد» معروف بوده و همواره در سیاست‌گذاری کلان نظام و در نگاه دولت‌مردان، بر برنامه‌ریزی صحیح و اصولی برای پایداری این منطقه، مؤکداً تکیه شده است

مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) در سفر خود به این منطقه در سال 1382 و با توجه به حجم ویرانی‌ها در اثر خشکسالی و نیز متکی بودن بیش از 70 درصد اقتصاد منطقه به کشاورزی و دامپروری، دستور تهیه‌ی برنامه‌ی‌ توسعه‌ی کشاورزی دشت سیستان را رسماً صادر فرمودند.

این منطقه از نظر اقلیمی در گروه خشک و فراخشک معتدل قرار گرفته و دارای ویژگی‌های اقلیمی خاص، از جمله دارا بودن بیش‌ترین میزان تبخیر سالیانه کشور (4600 - 4000 میلی‌متر در سال)، بارندگی اندک (50 – 46 میلی‌متر در سال) یعنی معادل یک‌‌پنجم متوسط بارندگی سالیانه‌ی کشور، پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارندگی، دامنه‌ی زیاد تغییرات دما در شبانه‌روز، وزش بادهای موسمی و فصلی با شدت و تداوم زیاد از جمله  (بادهای 120 روزه) و با دارا بودن بیش از 360 روز خشکی، همواره از نظر هیدرولوژیکی دچار کم‌آبی بوده و تداوم کم‌آبی‌ها به صورت دوره ای منجر به وقوع خشک‌سالی‌های مزمن گردیده به‌طوری‌ که علاوه بر تخریب همه‌ی زیرساخت‌های بخش کشاورزی، منجر به نابودی اکوسیستم طبیعی و نیز محیط‌زیست انسانی منطقه گردیده است.

در دهه‌ی اخیر با طولانی شدن مدت خشک‌سالی، وقوع بیش از 100 روز طوفان‌های مهیب بعضاً با ضریب آلودگی بسیار بالا (80 برابر استاندارد جهانی) توسعه‌ی همه‌ی زیربخش‌ها را دچار تردید نموده و خسارت‌های فراوانی را در حوزه‌های اقتصادی و انسانی به منطقه وارد نموده است. 

از آنجا که آب دراین منطقه، اصلی‌ترین مسأله‌ای است که در گذشته، حال و آینده، بیش‌ترین سهم را در توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منطقه، ایفا کرد،، به دلیل احتمال افزایش سرمایه‌گذاری‌ها در کنترل، انحراف و مهار آب درکشور همسایه و محدودیت آب ورودی به دشت سیستان، باید به آن به عنوان کالایی بسیار با ارزش نگاه نمود و صد البته می‌بایستی در برنامه‌ریزی‌ها، اعم از ذخیره، انتقال، توزیع و مصرف در همه‌ی زیربخش‌ها خصوصاً بخش کشاورزی، کاملاً هوشمندانه رفتار گردد.

تمام سرمایه‌گذاری‌ها در بخش انتقال آب به صورت ناقص برای بخشی از دشت سیستان، آن هم فقط برای شرایط نُرمال و بالاتر از نرمال بدون اجرای شبکه‌های تکمیلی (درجه‌ی 3 و 4) صورت گرفته و  به هیچ عنوان قابلیت تحویل حجمی آب در زمان، مکان و به مقدار مورد نیاز برای بخش کشاورزی را دارا نیست به‌طوری که تلفات آب در این شبکه‌ها بیش از 70 درصد بوده و مهمتر از مزیت انعطاف در تحویل آب در دوره‌های کم‌آبی و خشکسالی، برای ایجاد حداقل ثبات و پایداری در بخش کشاورزی منطقه برخوردار نمی‌باشد. که همین امر باعث شده تا تقریباً تمامی الگوهای کشت طراحی شده برای دشت سیستان قابلیت اجرایی نداشته باشد.

پس از وقوع شرایط جدید و تداوم کم‌آبی در منطقه و ضرورت اتخاذ برنامه‌ریزی صحیح در راستای دستور مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) برای حل مشکلات مردم، با پیگیری‌های وزارت محترم جهادکشاورزی، معادل 400 میلیون مترمکعب آب از محل ذخایر آبی چاه‌نیمه‌ها توسط وزارت نیرو به بخش کشاورزی، تخصیص داده شد. 

به منظور برنامه‌ریزی اصولی برای مدیریت بهره‌برداری درست از این حجم آب تخصیصی، الگوی کشت منطقه‌ی سسیستان، با بهره‌گیری از تجارب علمی و عملی صاحب‌نظران منطقه‌ای و ملی تدوین شده و پس از طرح در کارگروه ملی دائمی آب هیرمند، برای اجرا ابلاغ شده است که می‌بایست اقداماتی دیگر همسوی این اقدام اساسی صورت گیرد، این اقدامات عبارتند از: 

1- آب تخصیص داده شده با حداکثر راندمان برای ایجاد حداقل پایداری برای کل جامعه در سطح دشت توزیع و تحویل گردد.

2- شبکه‌ی انتقال، توزیع و مصرف آب برای این شرایط خاص، با بهره‌گیری از سامانه‌های انتقال آب با لوله، طراحی و اجرا گردد. 

3- با توجه به الزام قانون برنامه‌ی پنجم توسعه، مدیریت یک‌پارچه‌ی منابع آب، خاک، کشاورزی و منابع طبیعی دشت سیستان به عنوان مهم‌ترین اکوسیستم شکننده‌ی کشور، سامان‌دهی و در قالب یک سازمان اجرایی مشخص، برنامه‌های توسعه‌ی منطقه، دنبال گردد تا مشکلات منطقه را در حوزه‌ی اشتغال، تولید در بخش کشاورزی، رفع مسائل و محدودیت‌های زیست‌محیطی، کنترل فرسایش بادی و بهره‌گیری صحیح و اصولی از تمام پتانسیل‌های آبی و خاکی و ذخایر ژنتیکی منحصر به فرد دامی، گیاهی و جانوری برای پایداری مردم و منطقه در حداقل زمان را موجب گردد. 

4- تهیه‌‌ی نقشه‌ی دقیق کاداستر منطقه و تعیین آخرین وضعیت بهره‌برداران بخش کشاورزی

5- سازمان بهره‌بردار سامانه‌ی مستحدثه‌ی انتقال آب با لوله، در اسرع وقت، با تمامی ابعاد آن، مشخص و مراحل تصویب آن در مبادی قانونی به گونه‌ای صورت گیرد که با اجرای هر ناحیه از طرح، بدون وقفه به سازمان بهره‌بردار تحویل و بهره‌برداری از آن آغاز شود. 


عباس نورزایی
۱۱:۱۳۲۸
تیر

یادداشت/ عباس نورزائی

واژه‌ی عطش، همواره‌ با مایه‌ی ‌حیات، عجین بوده است و به معنی احساس تشنگی شدید می‌باشد. همین شرایط احساسی، باعث شده تا برای توصیف شدت عمل دستیابی به موارد فراوانی از رفتارهای دیگر بشری نیز، این واژه را برای تبیین شفاف‌تر و تسهیل در ادراک معنی، آن را به عاریت بگیرند. عطش قدرت، برای آنانی که لحظه‌لحظه برای رسیدن به قدرت لَه‌لَه می‌زنند و عطش خدمت برای آنانی که این احساس در وجودشان، برای عرضه‌ی خدمت به همنوعان، چون آتشفشان، زبانه می‌کشد. عطش مبارزه، عطش ماندن با کسی، عطش گرفتن پست و مقام نیز از جمله کاربردهای این واژه می‌باشد.

این هفته، بنا به هشدار سازمان هواشناسی، شرایط بحرانی گرمای بالای 50 درجه در سیستان پیش‌بینی و به همه‌ی دستگاه‌ها و مردم، پیش‌اگاهی داده شده است. این بدان معنی است که مدیریت بحران استان، شرایط محتمل را احصاء و براساس وظایفی که مدیران در برنامه‌های پدافند غیرعامل، مطابق قانون به دستگاه‌های تحت مدیریت‌شان ابلاغ شده، برای هر نوع شرایط، آمادگی مقابله داشته باشند تا جامعه در هر حال احساس امنیت و راحتی خیال نماید.

اما در زابل در اوج گرمایی این‌چنین، شاهد هستیم بخش‌های وسیعی از جمعیت، مواجه با قطعی آب و قطعی پی در پی برق هستند. قطعی برق در جایی که دمای هوایش قریب 50 درجه است، یعنی حالتی از احتضار ده‌ها هزار نفر انسان.

قطعی آب،نیز گاه به دلیل قطعی برق می‌باشد که برای چنین طرح مهم و حیاتی، می‌بایست موتورژنراتورهای برق اضطراری پیش‌بینی و به طور اتوماتیک با قطعی برق شبکه‌ی سراسری، وارد مدار گردد تا در آبرسانی مشکلی پی نیاید.

اما اگر این قطعی آب به دلایلی که امروز اعلام شده یعنی مشکل در ایستگاه‌های پمپاژ باشد، تکلیف متولیان مدیریت بحران در شهرستان‌های سیستان چیست؟

گزارش واصله از شرایط این منطقه‌ی بحرانی حاکی است، با قطع مزمن آب شرب طی ساعات اخیر در شهر زابل، آب‌های معدنی موجود در مغازه‌ها فروکش کرده، حجم آب تولیدی توسط واحدهای منفرد تولید آب تصفیه‌ی بخش خصوصی نیز پاسخگوی تقاضای فراوان و انبوهی مردم نیست.

در چنین شرایطی مردم بناچار برای برای فرونشاندن عطش خود به آب انهار، کانال‌ها و رودخانه‌ها که در وضعیت بسیار حاد بهداشتی قرار دارند رجوع کرده‌اند که این واقعه، تالی‌تلوی دیگر یعنی شیوع بیماری‌های روده‌ای از جمله بیماری اِلتور یا وبا که در سیستان، طی قرون و اعصار، کشتارهای گروهی را در پرونده دارد، در پی خواهد داشت. در این صورت در منطقه‌ی پرجمعیت و با تراکم بالایی مثل سیستان، کار مقابله با وبا آن هم با مدیرانی که وصف‌شان رفت، بسیار دشوار خواهد بود و حتی خود این مدیران محترم را مبتلا خواهد نمود

مسئله‌ی دیگری که در این مقطع از زمان با افزایش دما باید توجه داشت، اینکه هم اکنون، دشت سیستان یک پارچه مزارع گندم درو شده یا نشده، آماده‌ی اشتعال است و این به معنی اینکه همزمان هزاران لیتر بنزین را در سطح تمام روستاها و سکونتگاه‌های منطقه ریخته باشید. حادثه‌ای عظیم و فاجعه‌ای مهار نشدنی با افزایش دمای حدود 50 درجه قابل پیش‌بینی است. فراوان مشاهده شده که مزارع خشک گندم یا ته‌مانده‌ی مزارع گندم در اثر گرمای شدید، آتش گرفته و خرمن‌های گندم و سطوح وسیعی از سفال‌ها طعمه‌ی حریق شده است.

باید ناوگان و تجهیزات آتش‌نشانی‌های منطقه هر چه سریعتر، آماده‌ی مقابله با حوادث احتمالی را داشته باشد.

باید به شوراهای اسلامی روستاها و دهیاران، نسبت به این پدیده‌ی مهم، هشدار داده شود تا شرایط را برای روستاییان تبیین نمایند.

وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نسبت به عدم استفاده از آبهای جاری، هشدارهای لازم را بدهد.

استاندار، همه‌ی تانکرهای آبرسانی استان را به منطقه اعزام تا آب مناسب و بهداشتی به محلات شهر و روستاها برسانند و حتی درخواست اعزام تانکر از سایر استان‌ها صورت گیرد.

باز همان حکایت همیشگی «ماهی‌ها در سکوت می میرند» تکرار نشود. این بار با بی‌خیالی مدیران بحران استان، «مردم در بی‌تدبیری مدیران خواهند مرد.»

عباس نورزایی
۱۱:۰۸۲۸
تیر

یادداشت/عباس نورزائی

جاده‌ی معروف ابریشم که خاور نزدیک را به آسیای مرکزی و از آنجا به چین متصل می‌کرد، از جلگه‌های بین‌النهرین نزدیک بغداد شروع می‌شد، از فلات ایران می‌گذشت و سپس از طریق شمال به مرو، بخارا، سمرقند، و از آنجا به چین می‌رفت و در موقع برگشت از جنوب به سیستان، از شرق به قندهار و از طریق کوهستان‌ها تا جلگه‌های رود سِند می‌گذشت. این جاده که امتداد آن در جنوب از سیستان بزرگ و از کناره‌ی کوه‌خواجه می‌گذشت، یکی از بزرگ‌ترین راه‌های تجارتی اعصار قبل بوده که عبور آن از سرزمین سیستان، در توسعه‌ی این منطقه مؤثربوده است. 

موقعیت جغرافیایی شهرسوخته‌ی سیستان، به صورتی است که در مرکز چندین کانون تأثیرگذار بزرگ و کوچک تمدنی در پیش از تاریخ واقع شده که هر کدام از آن‌ها در عین داشتن اشتراکات فرهنگی با سایر نواحی، دارای خصوصیات منطقه‌ای و منحصر به خود نیز می‌باشند. از جمله‌ی این کانون‌های تمدنی می‌توان به دره‌ی سِند و هارپا در سرزمین‌های شرق شهرسوخته، واحه‌های ماوراء‌النهر و ترکمنستان در شمال، کانون‌های فلات مرکزی، فارس، خوزستان و کمی دورتر، بین النهرین در سرزمین‌های غربی و در جنوب‌شرق و جنوب نیز به استقرارهای واقع شده در بلوچستان، حوزه‌ی جازموریان و شبه جزیره‌ی عمان و نیز یکی از مهم‌ترین مسیرهای تجارت دریایی دنیای شرق و غرب(خلیج فارس و دریای عمان) در پیش از تاریخ اشاره نمود. در این زنجیره‌ی مبادله‌ای مناطقی چون چابهار، سراوان و حوزه‌ی جازموریان(جیرفت و ایرانشهر)، جایگاه خاصی داشته‌اند.

از اساسی ترین علل تشکیل شهر زاهدان که امروزه مرکز استان و یکی از کلان‌شهرهای کشور به شمار می‌آید، ایجاد راه‌آهن کویته به نوشکی در پاکستان و سپس به دزداب توسط انگلیس‌ها است. در همین زمان است که مهاجرین اعم از سیک و مسلمانان به این محل(دزداب) وارد می‌شوند. سیک‌ها به‌طور کلی هندیان نیز به نوعی از پایه‌گذاران شهر محسوب می‌شوندکه با ورود خود، فرهنگ‌های هندی را نیز به همراه آوردند، از سبک خانه‌ها گرفته تا غذا و لباس و زبان، حتی مصالح ساختمانی را نیز برای منزل‌شان از هندوستان وارد می‌کردند و همین باعث شده است که همان‌گونه که مبادلات مرزی، علت موجده ی این شهر بوده، هم‌چنان علت مبقیه‌ی این شهر بر محور بازار معروف رسولی باشد.

واردات ادویه از از دیرباز در روستای نوبندیان واقع در بخش نگور شهرستان چابهار، رونق داشته و هم‌چنان این روستا، بارانداز انواع ادویه به حساب می‌آید.

بازارچه های قدیمی دکه‌ای شهر چابهار  و کنارک، طی سالیان ماضی، به طور مستمر، به مبادله‌ی کالاهای مورد نیاز دو طرف مرز به طور سنتی می‌پرداخته‌اند.

مرزنشینان در دو سوی مرز همواره کالاها و خدمات خود را بدون هیچ محدودیتی از شهرها و مناطق قرینه در کشورهای همسایه به راحتی تأمین نموده و و علاوه بر مبادلات اقتصادی، تبادل فرهنگی و مناسبات اجتماعی خوبی داشته‌اند.

مطابق با قانون، مبادله‌ی مرزی عبارت است از خرید و فروش کالا توسط ساکنان مناطق مرزی و تعاونی‌های مرزنشین دارای مجوز، پیله‌وران، بازارچه‌های مرزی، ملوانان، خدمه و کارکنان شناورهای دارای حداکثر 500 تن ظرفیت در حجم و نوع مشخص و در سقف تعیین شده وزارت بازرگانی. این مبادلات صرفاً باید توسط مرزنشینان صورت گیرد و واگذاری و فروش سهمیه و توکیل صرفاً به تعاونی‌های مرزنشین مجاز و به غیر آنها ممنوع می‌باشد.

سقف اقلام قابل ورود در اجرای این قانون که شامل بخشی از مصارف معیشتی و نیازهای مرزنشینان است و توسط وزارت بازرگانی تعیین می‌گردد، مشمول تخفیف حقوق ورودی برای کالاهای خوراکی (ارزاق عمومی) تا صددرصد (100%) و برای کالاهای غیرخوراکی تا پنجاه درصد (50%) متناسب با محرومیت منطقه پس از تصویب هیأت وزیران خواهدبود.

با دخالت دستگاه‌های دولتی و وضع قوانین گمرکی، امنیتی، سیاسی و اجرای پروژه‌های فیزیکی انسداد مرز، گرچه دولت به حسب ظاهر موفق بوده، منافعی را تحصیل نماید، اما به صورت سیستمی این عملیات بر مؤلفه‌های دیگری از زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم مرزنشین اثر گذاشته و موجبات فقر، مهاجرت، تخلیه‌ی آبادی‌های مرزنشین و در نتیجه وقوع ناامنی را در مناطق مهاجرفرست و همین‌طور مناطق مهاجرپذیر، موجب گشته است.

با این مقدمه‌ی نسبتاً طولانی، به رغم‌ ایجاد منطقه‌ی آزاد تجاری اقتصادی در چابهار، سهم بومیان از مواهب آن بسیار اندک بوده است. 

بازارچه‌های مرزی در طول مرزهای استان مصوب و اجرا شده‌اند، اما ساختار نامناسب، مقررات دست و پا گیر، اِعمال سلایق کارگزاران دولتی در اجرای مقررات، فشار مافیای قاچاق کالا و دلایل دیگیری باعث گردیده تا هم‌چنان سهم درآمدی مرزنشینان از این موهبت پیش رو، اندک و به لحاظ آماری، قابل اغماض باشد.

شرکت‌های تعاونی مرزنشینان، به دلیل عدم نظارت بر آن‌‌ها غیر فعال می‌باشند و اگر هم فعال هستند، توسط افراد شاخصی، قبضه شده و از رانت اطلاعاتی و ارتباطی خود استفاده نموده، درآمد حاصله را به صاحبان اصلی آن که مرزنشینان هستند، پرداخت نمی‌کنند. 

نظام کوله‌بری نیز که می‌تواند افراد فاقد شغل را از نظر معیشتی در حداقل‌های زندگی یاری رساند، مواجه با فقدان کرامت و فقدان امنیت است و بر جسم و روح کولبران، تأثیراتی غیرانسانی دارد و در این استان، حتی بسیار کمتر از استان‌های غربی مورد حمایت قرار می‌گیرد.

بنابراین جا دارد تا مجموعه‌ی نظام، اعم از نیروهای مسلح، صدا و سیما، ائمه‌ی محترم جمعه و جماعات و دولتمردان، با همکاری مردم و نمایندگان‌شان در مجلس شورای اسلامی:

1- ساختار و مقررات مناطق آزاد تجاری، بازارچه‌های مرزی، گذرهای مرزی، شرکت‌های تعاونی مرزنشینان را بازنگری، آسیب‌شناسی ضربتی انجام داده، با اصلاح قوانین، زمینه‌ی فعال‌سازی اصولی آن‌‌ها را برای افزایش سهم اشتغال در مناطق مرزی استان، فراهم نمایند.

2- مجلس محترم شورای اسلامی، منطقه‌ی آزاد تجاری اقتصادی زابل را هر چه سریع‌تر تصویب و دولت محترم، در اجرای سریع زیرساخت‌های آن اهتمام ویژه‌ی بنماید، تا راه‌اندازی و رونق آن موجب ماندگاری مردم در منطقه شده، این نقطه‌ی تمدنی و مایه‌ی فخر همه‌ی ایرانیان، در کنار و مرتبط با سایر فعالیت‌های اقتصادی، مجد و عظمت دوباره‌ی خود را بازیابد.

3- دولت محترم، بازارچه‌ها، گذرهای مرزی و تعاونی‌های مرزنشینان را به سایر نقاط استان، گسترش داده و هر چه سریع‌تر در استقرار آن‌ها همت نماید.

4- در مسیر جاده‌ی ترانزیتی چابهار به میلک، مجتمع‌های رفاهی لازم و پویا و فعال، ایجاد گردد تا خود موجب ایجاد اشتغال برای سکنه‌ی استان گردد.

5- تیرپارک‌هایی با استاندارد بین‌المللی در پایانه‌های میلک، میرجاوه، کهک سراوان، پیشین و ریمدان، ایجاد گردد تا جاده ‌های منتهی به پایانه‌های مرزی از صفوف طولانی، اتلاف وقت زیاد و بی‌نظمی در انجام تشریفات مرزی نجات یابد. هم تعداد قابل توجهی اشتغالِ با کرامت ایجاد شود و هم خود این تیرپارک‌ها، کالاهای همراه رانندگان کامیون‌ها را جذب و بازارچهها‌یی فعال و جاذب مسافر و متقاضیان کالا را به وجود آورد.  

6- از آنجا که امتیازات اعطائی به اهالی بخش‌های مرزی کشور و تعاونی‌های مرزنشینان در خصوص تسهیلات مبادلات مرزی به منظور رفع نیازهای ضروری زندگی و رفاه حال آنان می باشد. ضروری‌ است تمهیداتی اتخاذ گردد تا منافع ناشی از این تسهیلات منحصراً به مرزنشینان عضو و دارندگان کارت مبادلات مرزی تحت پوشش تعلق گیرد.

7- زمینه‌های صادراتی کالا، توسط دولت مورد مطالعه‌ قرار گیرد و با اعطای جوایز صادراتی و معافیت‌ها و تسهیلات اعتباری مناسب، به صادرات محصولات تولیدی توسط مردم استان، رونق داده شود.

8- آموزش صادرات و واردات و آشنایی مقررات و تشریفات مربوطه به طیف وسیع‌تری از مردم داده شود تا دایره‌ی این مبادلات قانونی از تعدادی اندک بازرگانان سنتی فرا‌تر رود.

9- در امور مرزها، دستگاه‌های متعددی دخیل هستند که هر کدام مبالغی برای ارائه‌ی خدمات دستگاه مربوطه به صورت جداگانه دریافت می‌کنند، همه‌ی این دریافتی‌ها، در وهله‌ی اول مورد کارشناسی قرار گیرد و همه از یک کانال اخذ و به صورت متمرکز به حساب درآمدهای دولت واریز و با عنوان بودجه بین دستگاه‌های ذی‌مدخل، بازتوزیع شود.

10- رعایت کرامت انسانی کولبران، وارد کنندگان و صادرکنندگان در مرز و مسیرهای ارتباطی مرزی، توسط کارگزاران همه‌ی سازمان‌ها اعم از نظامی، انتظامی، امنیتی و اجرایی صورت گیرد و برای سامان دادن به این موضوع مهم، عوامل دخیل آموزش‌های لازم را ببینند.

عباس نورزایی
۱۱:۰۴۲۸
تیر

یادداشت/عباس نورزائی

هقته ی گذشته٬ توفیق حاصل شد٬ بهذچهارگوشه ی دشت سیستان٬ نگاهی اندازم. ترکیبی از رنگ های امیدبخش و مفّرح٬ چشم را نوازش می داد. رنگ طلایی مزارعِ خوشه داده ی گندم تفوق داشت٬ اما باغات انگور یاقوتی و مزارع خربزه و هندوانه٬ سبزینه ای دیگر بود که با رنگ سایر گیاهان٬ به این دشت زرخیز و تمدنی کشور٬ مخملی از عزت و سرافرازی ملت ایران٬ پوشانده بود.

یادم می آید اواخر دهه ی ۷۰ خشکسالیِ بی رحمی منطقه را فراگرفت. نیمه های دهه ی ۸۰ اثری از باغات انگور یاقوتی وجود نداشت٬ اما در سازمان جهادکشاورزی استان٬ اراده ای برای احیاء این حبه های خوش رنگ٬ موج می زد و نهالستان های زیادی با حمایت دولت٬ توسط مردم احداث و سپس به صورت یارانه ای در اختیار باغداران گذاشته شد و امروز حاصل آن دوراندیشی را در کلام آماری مسئولین فعلی بخش کشاورزی شنیدم که گفتند امسال از ۳۲۰۰ هکتار انگور یاقوتی در سیستان ۲۵ هزار تن انگور برداشت می شود.

خربزه ی معروف به «قندک سیستان»٬ با طعمی منحصر به فرد و شهدی که لب می ترکاند٬ یک سر و گردن بالاتر از همه ی ارقام این میوه در کشور٬ دل ربایی می کند و به همراه «خربزه ی سفیدک» و «هندوانه ی محلی سیستانی»٬ بر بازار کشور و کناره ی همه ی جاده های منطقه٬ لنگر انداخته و به زندگی دوباره ی کشاورزی سیستان٬ لبخند رضایت دارد.

این اندک آبادانی امسال٬ به برکت جریان بیشتر هیرمند در سال زراعی پیش رو٬ بوده است. گله های گوسفند در پس چر مزارع٬ استخرهای پرورش ماهی٬ گوساله های پرورش یافته و گاوان شیرده٬ مرغ های بومی و ماکیان قابل عرضه به بازار٬ تنوع در کاشت و به ثمر نشستن باغات سایر میوه ها چون انواع انگور٬  توت٬ پسته٬ انار٬ عناب٬ حتی زردآلود٬ کورسویی از امید را به آینده ی سیستان در دل مردم روشن کرده است.

کاش جریان هیرمند٬ چون گذشته دائمی بود.

کاش برای کشاورزی مدرن٬ برنامه ریزی اقدام و عمل٬ صورت می گرفت.

کاش نیروی انسانی کشاورزی٬ جوان سازی می شد.

کاش در بخش کشاورزی٬ به تحقیق و آموزش٬ اهمیت داده می شد و امور کشاورزی به صورت روزمره٬ اداره نمی شد.

کاش صنایع تبدیلی کشاورزی٬ استقرار پیدا می کرد و اندکی که ایجاد شده بود٬ حمایت می شد تا تعطیل نمی شدند.

کاش ...

دستیابی به همه ی این آرزوها٬ بلکه شرایطی بسیار بهتر از آن٬ برای بخش کشاورزی قابل حصول است٬ اگر:

- دولت محترم٬ برای جبران مافات٬ برنامه ی اقدام و عمل برای «توسعه ی جهشی…ِ» منطقه را به اجرا بگذارد و به سیره ی سال های ماضی٬ فقط به بودجه های قطره چکانی اکتفاء نکند.

- استراتژی مذاکره ی قدرتمندانه را برای تثبیت «حقابه ی هیرمند و هامون»٬ با عزمی راسخ به سرانجام برساند.

- دولت محترم از دایره ی کارشناسان فراوان متخصص٬ متعهد٬ کارکشته ی  بومی٬ نه افراد سیاسی و جناحی و آلوده به تملق و نه حرّاف و پوپولیست٬ مدیران بخش کشاورزی را انتخاب و منصوب کند.

- بخش خدمات به ویژه ظرفیت بی بدیل مرز٬ بازارچه های مرزی و منطقه ی آزاد تجادی و اقتصادی را در سیستان٬ فعال کند.

- سرمایه گذاری در بخش صنعت را در این منطقه٬ جدی گرفته و با همان اراده و انگیزه ای که در دوره ی تبلیغات انتخاباتی٬ وارد میدان می شود٬ همچون صد ها شهرک صنعتی فعال که در حواشی تهران٬ قزوین٬ البرز٬ ورامین٬ یزد و سمنان٬ ایجاد شده است٬ کارخانجات متعدد و متنوعی را برای جذب سرریز جمعیت٬ مستقر و پشتیبانی نماید.

- نمایندگان محترم سیستان٬ از اتفاق مردم که به آنان رأی داده و بعد از عنایات خداوند و حضرت ولی عصر(عج) و رهبری معظم انقلاب٬ به عملکرد و رفتار جهادی شان در این مقطع دل بسته اند٬ درس گرفته و به جای خنثی کردن اثر زحمات و انرژی خود٬ برآیند نیروهای شان را مضاعف و تکاثری نموده٬ با دل و جان٬ اقدامی جهادی و انقلابی نمایند و از مماشات در پیگیری امور مردم و منطقه٬ پرهیز کنند.

- مدیران محترم دولتی٬ توجه داشته باشند که «انتخابات» یک ابزار و وسیله است برای کسب قدرت و «قدرت» در جمهوری اسلامی٬ وسیله ای است برای عرضه ی «خدمت»٬ بنابراین تسویه حساب های انتخاباتی٬ شیوه ی «تشنگان قدرت» است٬ نه «شیفتگان خدمت»

عباس نورزایی
۱۱:۰۱۲۸
تیر

یادداشت/ عباس نورزائی


در خبرها به نقل از روابط عمومی استانداری سیستان و بلوچستان آمده بود که جایزه اول دوازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی ملی محیط زیست ایران در مراسمی با حضور جهانگیری و ابتکار به علی‌اوسط هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان تعلق گرفته است.

درست در سالیان مدیریت ایشان، سازمان بهداشت جهانی، شهر زابل ایران را آلوده‌ترین شهر جهان اعلام کرد که در آن مردم، ماه‌ها از وجود طوفان‌های غباری در تابستان رنج می‌برند.

اداره‌کل محیط ‌زیست سیستان و بلوچستان نیز رسماً آلودگی زابل را 80 برابر استاندارد جهانی دانست.

فاجعه‌ی زیست‌محیطی در تالاب هامون در حال رقم خوردن است و حیات طبیعی در با آغاز به فعالیت پتروشیمی در تالاب لیپار چابهار به دلیل عدم توجه به اجرای پیوست زیست‌محیطی این طرح توسعه‌ای و سایر طرح‌های در دست اجرا، به مخاطره افتاده است.  

بر اساس اعلام دانشگاه علوم پزشکی زابل، سالانه ۵۰۰  نفر به بیماری سل در سیستان مبتلا می‌شوند که از این حیث، رتبه‌ی نخست ابتلا به این بیماری را در کشور دارد.

چهره‌ی غم‌بار اغلب شهرهای استان، سخن معاون امور شهرداری‌های سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور را تایید می‌کند که گفت: «در حال حاضر سرانه‌ی فضای سبز شهری در کشورمان ۱۱.۸ متر مربع است در حالی که در وضعیت مطلوب برای فضای سبز باید ۲۵ متر مربع باشد و نسبت به استان‌های کشور، سیستان و بلوچستان کمترین میزان فضای سبز کشور را دارد» و شهردار زاهدان، سرانه‌ی‌ فضای سبز در زاهدان را کمتر از یک متر مربع می‌داند.

چندی قبل، بر اثر نشت هشت تن مشتقات نفتی از یک کشتی شناور در حوالی اسکله‌ی شهید کلانتری بندر چابهار بخشی از آب‌های این بندر آغشته به مواد نفتی شده است و با چسبیدن این مواد به سنگ‌های ساحل، هم‌چنان آلودگی در سواحل دریای عمان، جولان می‌دهد.

پسماندهای شهری و فاضلاب شهری در کلان‌شهر زاهدان و همه‌ی شهرهای استان، به روش بسیار سنتی و آلوده‌کننده دفع می‌شوند و به دلیل عدم حمایت مالی دولت، طرح‌های عمرانی مربوط در اغلب این شهرها، بلاتکلیف مانده است و جان مردم بی‌پناه استان را نشانه گرفته‌اند. 

به رغم وجود چندین کشتارگاه صنعتی و بهداشتی دام و طیور در استان، استاندار و مدیران منصوبه از جانب ایشان نتوانسته اند به وضعیت آشفته و آلوده ی کشتار دام و طیور در خیابان ها و اماکن غیربهداشتی سامان بدهند و در مواردی نیز که ورود پیدا کرده اند، استانداردهای دامپزشکی را با سلایق فرمانداران، زیر پا گذاشته‌اند.

حال با این شمه از وضعیت زیست‌محیطی استان و درست هم‌زمان با جان‌کندن مردم سیستان در طوفان ریزگردهایی که یک هفته تداوم دارد، جایزه‌ی اهدایی به جناب استاندار، چه محلی از اِعراب دارد؟

حاصل خدمات ایشان به استان سیستان و بلوچستان، کسب رتبه‌ی یکم توسعه نیافتگی این استان است. برای حصول چنین رتبه‌ای، در کدام نقطه ی جهان، مدیر ارشد دولتی در استان را جایزه می‌دهند؟


عباس نورزایی
۱۰:۵۲۲۸
تیر

تدوین: عباس نورزائی


قسمت اول: منشأ و ویژگی ها

 بادهای سیستان٬ این روزها به دلیل شرایط حاکم اقلیمی و محیطی در سیستان٬ به هیولای هفت سری می ماند که بردن نام آن برای ساکنین این دیار٬ بسیار چندش آور شده است.

قصد داریم با این پدیده ی طبیعی در سیستان٬ عمقی تر آشنا شویم تا با آن کنار آئیم و آن را جزء لاینفک و جداناشدنی از زندگی خود دانسته٬ با اقداماتی عالمانه٬ نقمات فعلی این پدیده ی آفریده شده ی خداوندی را به نعماتی زندگی آفرین تبدیل کنیم.

با گرمتر شدن هوا در اردیبهشت ماه هر سال، دامنه ی کم فشار جنوب شرقی ایران گسترش بیشتری یافته و متعاقب آن فروبار روی دریای خزر در موقعیت شرقی تری قرار می گیرد. در این هنگام تمام بادهایی که از شرق و جنوب شرق کشور به صورت بادهای ۱۲۰ روزه می وزند، نتیجه ی چرخش و ورود هوا به سمت مرکز کم فشار جنوب شرقی ایران است. 

منشأ اصلی بادهای پرفشار روی خزر و بعد از آن هوای سرد روی ارتفاعات هندوکش و هیمالیاست .به عبارت بهتر با قوی تر شدن پر فشار روی دریای خزر این عامل به عنوان عامل برتر به ایفای نقش می پردازد و هوا را به سوی کم فشار به جنوب شرق ایران می راند. 

هنگامی که پرفشار روی دریای خزر عقب نشینی می کند یا ضعیف تر می شود هوای سرد روی ارتفاعات بلند هندوکش و هیمالیا به سمت کم فشار جنوب شرق ایران حرکت می کند که ابتدا جهت شمال شرقی داشته و زمانی که به خراسان جنوبی می رسد جهتی شمالی و سپس در سیستان به سمت جنوب شرق منحرف می شود. 

وضعیت توپوگرافی دشت زابل که ارتفاعات پلنگان در غرب و ارتفاعات بابائی در شمال شرق این دشت واقع شده است . حالت کانال طبیعی ایجاد نموده و باعث تشدید سرعت این باد می شود .

این باد در منطقه ی زابل به «باد لوار» معروف است که به مفهوم گرم و خشک بودن این باد است که این باد دارای جهت شمالی و یا شمال غربی می باشد .

از اوایل اردیبهشت ماه شروع شده و تا شهریور و حتی مهرماه ادامه دارد که به دلیل مدت وزش به نام بادهای 120 روزه مشهور است. 

حداکثر سرعت باد در تیرماه تا 100 کیلومتر در ساعت و در موارد نادر به بیش از آن نیز می رسد. متوسط سرعت باد در ماه های تابستان در حدود 26 کیلومتر در ساعت و  در ماه های زمستان به 13 کیلومتر در ساعت می رسد. جریان باد در سیستان در کلیه ی فصول سال برقرار است و بیشترین موارد وزش باد مربوط به تابستان است.

این باد در ابتدای صبح آرام بوده٬ در ساعت 9 و حدود ظهر به حد اکثر سرعت خود می رسد٬ از بعدازظهر سرعت آن فروکش و در ساعات شب به صورت نسیم ادامه داشته یا از حرکت می ایستد.

در طول مدت وزش باد 120 روزه، حداکثر متوسط سرعت باد در طول روز در ساعت ۶ صبح و حداقل متوسط سرعت باد در ساعت ۳ بعدازظهر رخ می دهد.

بنابراین وقتی صبح از خواب بیدار شدید٬ حداکثر سرعت باد را که ملاحظه می کنید٬ نگران نباشید در همان روز و در ساعات بعدی٬ بادِ آرامی را تجربه خواهید کرد و وزش یکنواختی وجود ندارد.

پس باد صبح شدیدتر٬ باد عصر آرام تر و باد نیمه ی اول شب٬ ملایم تر است. یکی دیگر از علل «نیمروز» خواندن سیستان٬ همین واقعیت است که نیمی از روز شدت باد و در نیمی دیگر از روز٬ آرامش را تجربه می کنید.


قسمت دوم: نعمات

پیش‌تر بادهای 120 روزه‌ی سیستان را از ابعاد منشأ و تأثیرات منفی(نقمات) آن مورد بررسی قرار دادیم، در ادامه‌ی این بحث، به نعمات یا تأثیرات مثبت این بادها اشاره می‌کنیم:

تلطیف هوا:

ارتفاع دشت سیستان از سطح دریا 480 متر می‌باشد، بنابر این مقیاس، این منطقه، در اقلیم گرم و خشک قرار دارد.  به موازات شروع فصل گرما در دشت سیستان، بادهای 120 روزه نیز شروع به وزیدن می کنند و تقریباً با پایان یافتن فصل گرما، این بادها نیز فروکش می‌نمایند. جهت وزش بادهای 120 روزه به گونه‌ای است که ابتدا سطوح  وسیع دریاچه‌ی هامون را در می‌نوردد و سپس وارد نقاط مسکونی سیستان می‌شود، آنگاه همانند یک تهویه‌ی طبیعی، هوای سرد را از دریاچه به سایر نقاط منطقه منتقل می‌کند و در متعادل کردن دمای منطقه مؤثر است. 

خارخانه‌ها: 

قبل از ظهور ماشین‌های خنک‌کننده، مردم سیستان با تعبیه‌ی بادگیرهایی بر سقف گنبدی منازل که به «کولَک» معروف است و دریچه‌هایی در بدنه‌ی  شمالی دیوار که «سورَک» نامیده می شود، باد را به دام می‌انداختند و وادار به جریانی از سقف به داخل منازل و سپس خروج از دریچه‌های دیوار می‌کردند، در مواردی نیز بادگیرها بسته و باد را مستقیماً از طریق دریچه‌ها، وارد منزل می‌کردند. گاه نیز پشت منزل، پشته‌ای خارشتر یا بوته‌ها و خاشاک دیگر را می‌گذاشتند و بر روی آن آب می‌پاشیدند تا مثل یک کولر آبی عمل کند. این تکنیک به «خارخانه» معروف بود.

منبع تأمین انرژی:

بشر امروزین با سعی و خطا دریافته است که باید به منظور جلوگیری از تخریب محیط زیست به «انرژی‌های نوین» متوسل شود و یکی از ظرفیت‌های تولید انرژی در باد، نهفته است. مزارع تولید برق به وسیله‌ی نیروگاهای بادی، ظرفیتی عظیم برای  ایجاد اشتغال، درآمدزایی، تأمین انرژی منطقه و رفع ریزگردها را فراهم می‌کند. در صورت سرمایه‌گذاری در این خصوص، می‌توان نسبت به صادرات برق تولیدی به کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان نیز اقدام کرد زیرا از این کشورها درخواست‌هایی وجود دارد.

هوادهی به آب برای تأمین اکسیژن آبزیان: 

با توجه به گرمای هوا و لزوم اجرای برنامه‌های ماهی‌دار کردن دریاچه‌، وجود گرمای منطقه، باعث می‌شود تا اکسیژن کافی در اختیار آبزیان قرار نگیرد. اما بادهای 120 روزه، خود به مثابه «هواده‌های طبیعی» عمل می‌کنند و به طور کلی اکسیژن‌دهی لازم را به آب برای استفاده‌ی آبزیان می‌نماید.

آسیاب‌های بادی: 

در گذشته سیستان، یکی از کانون‌های آسیاب‌های بادی بوده است. در این تکنیک، باد را کانالیزه می‌کنند تا به پرههایی چوبین برخورد و آن را که به سنگ‌های آسیاب متصل است، به حرکت آورد. با این وصف با استفاده از نیروی طبیعی باد، بدون صرف هزینه، به آسیاب غلات پرداخته می‌شود. 

پمپ‌های آب‌کش بادی: 

در بعضی از نقاط در گذشته، با تعبیه‌ی دکل‌های چوبی و حرکت آن‌ها به وسیله‌ی نیروی باد، سطل آب بسته شده به این دکل به طور مرتب وارد چاه شده، پرآب می‌شد و سپس بالا می‌آمد و آب را در نهری تخلیه می‌نمود تا مورد استفاده ی احشام قرار گیرد، مزرعه ‌یا باغی کوچک را آبیاری نماید. 

تأثیر باد در گرده‌افشانی و تلقیح گیاهان و درختان:

 گل‌ها و شکوفه‌های درختان دارای دو نوع میله است که بعضی عضو نر و برخی عضو ماده می‌باشند. در میله‌های نر، کیسه‌هایی  پر از گرده‌های ریز که به منزله‌ی نطفه‌ی حیوانات نر است و میله‌های ماده که درون‌شان خالی و قسمت پایین آنها به تخمدان می‌رسد، مثل تخمدان حیوانات ماده می‌باشد. یکی از فواید باد آن است که در نتیجه‌ی  وزش آن، گرده‌های نر روی میله‌های ماده رسیده، با اعمال شگفت‌انگیزی که حکایت از حکمت کامل الهی می‌کند، درخت و گیاه، آبستن می‌شود.

جابجایی ابرهای بارور:

ایجاد و حرکت دادن ابرها و حمل نمودن آن به نقاطی که خدا خواسته است و به دنبال آن نزول پر برکت باران، از دیگر مأموریت‌های باد است که خداوند متعال بر آن در آیات قرآن حکیم تأکید ورزیده است. 

کمک به تشکیل پروفیل خاک:

در خط‌القعرها و نقاط کم ارتفاع، اثر بادهای 120روزه‌ی سیستان و در کنار آن انجام عملیات زراعت و کشاورزی در تشکیل پروفیل خاک حائز اهمیت می‌باشد. تحت تأثیر بادهای مذکور ذرات ریز رس( بافت سنگین) به منطقه انتقال و ضمن مخلوط شدن با ذرات درشت(بافت سبک) و واریزه‌های موجود، بافت مناسبی از خاک را در حوزه به وجود می‌آورد.


قسمت سوم: نقمات

چرخه‌ی فرسایش و رسوب هیرمند: 

سیلاب‌های وحشی، سالیانه حجم زیادی از رسوبات را با خود وارد کاسه‌ی ژئومورفولوژیکی سیستان(در بخش افغانی و  ایرانی) آن می‌کند. وزش بادهای 120 روزه مجدداً بخشی از این رسوبات را برداشت، حمل و مجدداً در نقاط مختلفی از مسیر رودخانه‌ی هیرمند، به آن تحویل می‌دهد و این چرخه، هزاران سال است تداوم دارد. ‌گاه شدت برداشت رسوب از آب‌کَندها به حدی است که سطح زمین را ناهموار می‌کند، بریدگی‌ها و تَلماسه‌ها، بهره‌برداری از زمین کشاورزی را ناممکن می سازد. 

تأثیر باد در فرسایش زمین( ایجاد کلوت،کلوتک) به ویژه در حوالی تاسوکی، کاملاً مشهود است. شدت وزش این باد به حدی است که هر گونه فعالیت را از انسان سلب می‌نماید، در وضع عمومی اختلال می‌کند و چنان سطح زمین را می‌ساید که در فاصله‌ی چند ساعت، زمین‌های زراعتی و باغ‌ها را انباشته از شن و ماسه می‌کند و تپه‌ها را نیز به سطح صاف ونسبتاً همواری تبدیل می‌سازد.

تأخیر در برداشت محصول و ضایعات تحمیلی به کشاورزان: 

بادهای 120 روزه با برداشت محصول عمده‌ی سیستان یعنی گندم، هم‌‌زمان است. وزش باد باعث می‌شود تا این برداشت به تأخیر افتد، ساقه‌های گندم خشک می‌شود و این خشکیِ بیش از حد، ریزش دانه‌های گندم، خوابیدگی یا وَرس، هم‌چنین جابجایی دسته‌های گندم درو شده را به دنبال داشته و سالیانه حجم قابل توجهی از محصول را ضایع می‌نماید. یا بوته‌های جالیز را خشک می‌کند و برداشت زودرس را موجب می شود.

مسدود شدن به جاده‌ها: 

با وزش باد، اگر غبار آن غلیظ باشد، کاهش دید را موجب می‌شود که جاده‌ها مسدود می‌گردد. گاهی نیز حرکت شن‌های روان، جاده‌ها را می‌بندد و تردد را ناممکن می‌سازد. نقاط متعددی در این منطقه وجود دارد که ماشین‌آلات راه‌سازی و راهداری وزارت راه را به خود مشغول داشته است.  

خسارت به کانال‌های آبرسانی: 

لایروبی انهار و رودخانه‌های سنتی سیستان، از دغدغه‌های بزرگ کشاورزان و سازمان آبیاری منطقه بوده و «نظام حََشَر» از دیرباز برای مقابله با همین بلیه ایجاد شده است. بادهای 120 روزه، شن‌های روان را به داخل این رودخانه‌ها، انهار و کانال‌ها، هدایت می‌کند و باعث می‌شود تا سطح مقطع آنها برای عبور آب کاهش یافته و در موارد فراوانی مسدود شود بنابراین سالیانه امکانات، وقت، نیرو و اعتبارات زیادی را مصروف خود می‌سازد. 

خسارت به ذخیره‌گاه‌های آب: 

بادها باعث پرشدن مخازن ذخیره‌ی ‌آب می‌گردد. براساس داده‌های آماری، میزان کل رسوبات حمل شده به مخازن چاه‌نیمه(دریاچه‌ی ذخیره‌گاه آب سیستان)، طی 15 سال 5257408  تن و در طی یک سال 220000 مترمکعب بوده است. برای احداث چنین ذخیره‌گاهی میلیاردها ریال هزینه شده تا حجم مفیدی قریب 760 میلیون مترمکعب آب را در خود جای دهد، اما رسوبات بادی و آبی، نزدیک به 200 میلیون مترمکعب از حجم مفید آن را به خود اختصاص داده و این ظرفیت را به حدود 500 مترمکعب رسانده و تا کنون برای لایروبی آن هیچ اقدامی نشده، در نتیجه، پیش‌بینی می‌شود در دهه‌های آتی، نسل‌های آینده‌ی سیستان، این ظرفیت حیاتی را نیز از دست بدهند. 

افزایش دما و کاهش رطوبت موجود در محیط :

در ماه‌های تابستان به علت تبخیر فوق‌العاده بر اثر بادهای 120 روزه سطح دریاچه‌ی هامون، به حداقل خود می‌رسد. بر اساس اندازه‌گیری‌ها و آمارهای موجود، میزان متوسط تبخیر در سیستان از سال 42 به بعد حدود  7/4 متر در سال بوده است. بر اساس آمار هواشناسی با شدت اثر بادهای 120 روزه، میزان تبخیر و رطوبت‌نسبی هوا کاهش یافته است.

لغو پروازها و کاهش دید: بر اساس گزارش سازمان هواشناسی استان، نسبت به سال‌های ما قبل میزان فاصله‌ی دید کاهش زیادی یافته و سرعت باد نیز افزایش داشته است و پروازهای بی‌شماری از منطقه لغو گردیده است.

تأثیر باد بر سلامت انسان: 

باد یا اغتشاشات هوا، موجب بی‌خوابی، کم‌خوابی، خستگی، کوفتگی عضلات، تحریکات عصبی، اضطراب‌های روحی، سردردهای شدید و احساس درد در محل‌های زخم پس از جراحی می‌شود. تداوم باد در در افزایش فشار خون، اثر می‌گذارد.

صدای زوزه‌ی باد، قادر است آرامش شنوایی را برهم زده و فرد را دچار ضعف اعصاب و تحریکات عصبی نماید، همچنین گرد وغبار ناشی از باد، باعث ایجاد اختلالات تنفسی، بیماری‌های چشمی نظیر تراخم، کم‌سویی می‌گردد. 

مسئولین وزارت بهداشت و آموزش پزشکی اعلام نموده‌اند که: «سیستان، رتبه ی ابتلای به سل در کشور را دارا است و از هر 1000 نفر 20 نفر مسلول هستند.» بادهای 120 روزه، تخم انگل‌ها، اسپورهای مختلف، کُزاز و شاربُن را نتقال می‌دهد و پشه‌ی آنوفِل را پرواز می‌دهد و از جایی به جای دیگر منتل می‌کند. 

بیماری‌های تنفسی، گوارشی و چشمی زیادی در اثر آلودگی‌های ایجاد شده به علت وزش باد در منطقه مشاهده می‌گردد که یک نمونه منحصر به فرد آن «کراتیت‌شنی» است  که در این بیماری ذرات ماسه باعث خراشیدن قرنیه‌ی چشم و کاهش دید می‌گردد.

تأثیر بر تنظیف و بهداشت ساختمان‌ها:

با وزش بادهای 120 روزه، در همه‌ی ساختمان‌های اداری، منازل و بیمارستان‌ها، لایه‌ای از غبار ریزبافت جاخوش می‌کند و تکرر تنظیف سخت غبارروبی، اغلب بیماری آسم برای خانم‌ها و کارگران تنظیف را به دنبال داشته و یا به بیماری روانی وسواس دچار شده‌اند.  

تصادفات جاده‌ای: 

مسدود شدن جاده‌‌ها چه به دلیل حرکت شن‌های روان یا غلظت ریزگردها و کاهش دید باعث تصادفات فراوانی شده، بخشی از جامعه را سوگوار می‌نماید، خانواده‌هایی را بی‌سرپرست و خسارات زیادی به جامعه‌ی سیستان وارد می‌کند. 

تأثیر در اجرای پروژه‌های عمرانی: 

بادها موجب کُندی در اجرای پروژه‌های عمرانی و کار در ارتفاع می‌شود. . تصور کنید که جرثقیل لوله‌ای با سایز بالا را کمی بالا بیاورد و بادهای ۱۲۰ روزه نیز در حال وزیدن باشد٬ چناچه شدت و سرعت باد از حدی بیشتر باشد٬ خودِ جرثقیل جا خالی نموده٬ فرش زمین می‌شود٬ بنابراین باید صبر کرد تا فقط در اوقاتی که سرعت باد مینیمم است٬ بارگیری و تخلیه صورت گیرد٬ در این صورت زمان اجرای طرح٬ به طور ناخواسته افزایش می یابد.

از نگاهی دیگر٬ به هنگام جوشکاری لوله‌ها به‌هم در مزرعه٬ باید سرعت باد طوری باشد که گلوله‌های ذوب شده‌ی جوش را که حکم قطرات آب را پیدا می‌کنند٬ جابجا ننماید و از استاندارد این کار٬ خارج نکند. گاه برای مقابله با اثرات منفی باد بر جوشکاری٬ از قفسه‌های امن بادشکن استفاده می‌شود٬ اما محیطی بسیار داغ و پر دود ایجاد می‌شود که جوشکاران را یارای تنفس نیست و در حالی که همه‌ی عوامل دیگر برای سرعت بخشیدن به کار در اختیار است٬ این کار ناممکن می گرددبالا بردن هزینه‌های ساختمانی:

برای مقابله با ورود  باد و بالتبع انتقال ریزگردها و ماسه بادی به داخل ساختمان، یکی از کارآمدترین روش‌ها، پنجره‌ها و درب‌های دوجداره است. بنابراین هزینه‌ی بالایی برای بکارگیری آن به جیب مردم وارد می‌شود که در شرایط عادی در خیلی از شهرستان‌ها چنین هزینه‌ای به مردم تحمیل نمی‌شود.

کاهش سطح زمین‌های کشاورزی: 

بادکَندها، عملاً پستی‌های ساخته‌ی باد یا آب هستند و تَلماسه‌ها که در سیستان به «کاسه‌ی ریگ» معروفند بر بستر اراضی زراعی واقع می‌شوند و سطوح زیادی از اراضی زراعی را به خود اختصاص می‌دهند و آنها را از حیز انتفاع خارج می‌سازند. فقط یک نمونه‌ی آن 16 هزار هکتار در میانکنگی(شهرستان هیرمند)، معروف است.                

خاک‌پاشی روی سطوح برگ‌های محصولات زراعی و باغی: 

تنش بادی موجب خشک شدن برگ‌ها، قوام نیافتن گل‌ها و میوه‌ها در گیاه می‌شود. از سویی باد باعث می‌شود تا لایه‌ای از غبار روی سطح برگ‌ها بنشیند و این موجب می‌گردد تا برگ‌ها نور کافی را برای فرآوری شیره‌ی پرورده در اختیار نداشته و نیز به درستی تبادل هوا صورت نگیرد، در نتیجه بر رشد گیاه تأثیر گذاشته، راندمانی غیراقتصادی عاید گردد.

چرخه‌ی فرسایش و رسوب هیرمند: 

سیلاب‌های وحشی، سالیانه حجم زیادی از رسوبات را با خود وارد کاسه‌ی ژئومورفولوژیکی سیستان(در بخش افغانی و  ایرانی) آن می‌کند. وزش بادهای 120 روزه مجدداً بخشی از این رسوبات را برداشت، حمل و مجدداً در نقاط مختلفی از مسیر رودخانه‌ی هیرمند، به آن تحویل می‌دهد و این چرخه، هزاران سال است تداوم دارد. ‌گاه شدت برداشت رسوب از آب‌کَندها به حدی است که سطح زمین را ناهموار می‌کند، بریدگی‌ها و تَلماسه‌ها، بهره‌برداری از زمین کشاورزی را ناممکن می سازد. 

تأثیر باد در فرسایش زمین( ایجاد کلوت،کلوتک) به ویژه در حوالی تاسوکی، کاملاً مشهود است. شدت وزش این باد به حدی است که هر گونه فعالیت را از انسان سلب می‌نماید، در وضع عمومی اختلال می‌کند و چنان سطح زمین را می‌ساید که در فاصله‌ی چند ساعت، زمین‌های زراعتی و باغ‌ها را انباشته از شن و ماسه می‌کند و تپه‌ها را نیز به سطح صاف ونسبتاً همواری تبدیل می‌سازد.

تأخیر در برداشت محصول و ضایعات تحمیلی به کشاورزان: 

بادهای 120 روزه با برداشت محصول عمده‌ی سیستان یعنی گندم، هم‌‌زمان است. وزش باد باعث می‌شود تا این برداشت به تأخیر افتد، ساقه‌های گندم خشک می‌شود و این خشکیِ بیش از حد، ریزش دانه‌های گندم، خوابیدگی یا وَرس، هم‌چنین جابجایی دسته‌های گندم درو شده را به دنبال داشته و سالیانه حجم قابل توجهی از محصول را ضایع می‌نماید. یا بوته‌های جالیز را خشک می‌کند و برداشت زودرس را موجب می شود.

مسدود شدن به جاده‌ها: 

با وزش باد، اگر غبار آن غلیظ باشد، کاهش دید را موجب می‌شود که جاده‌ها مسدود می‌گردد. گاهی نیز حرکت شن‌های روان، جاده‌ها را می‌بندد و تردد را ناممکن می‌سازد. نقاط متعددی در این منطقه وجود دارد که ماشین‌آلات راه‌سازی و راهداری وزارت راه را به خود مشغول داشته است.  

خسارت به کانال‌های آبرسانی: 

لایروبی انهار و رودخانه‌های سنتی سیستان، از دغدغه‌های بزرگ کشاورزان و سازمان آبیاری منطقه بوده و «نظام حََشَر» از دیرباز برای مقابله با همین بلیه ایجاد شده است. بادهای 120 روزه، شن‌های روان را به داخل این رودخانه‌ها، انهار و کانال‌ها، هدایت می‌کند و باعث می‌شود تا سطح مقطع آنها برای عبور آب کاهش یافته و در موارد فراوانی مسدود شود بنابراین سالیانه امکانات، وقت، نیرو و اعتبارات زیادی را مصروف خود می‌سازد. 

خسارت به ذخیره‌گاه‌های آب: 

بادها باعث پرشدن مخازن ذخیره‌ی ‌آب می‌گردد. براساس داده‌های آماری، میزان کل رسوبات حمل شده به مخازن چاه‌نیمه(دریاچه‌ی ذخیره‌گاه آب سیستان)، طی 15 سال 5257408  تن و در طی یک سال 220000 مترمکعب بوده است. برای احداث چنین ذخیره‌گاهی میلیاردها ریال هزینه شده تا حجم مفیدی قریب 760 میلیون مترمکعب آب را در خود جای دهد، اما رسوبات بادی و آبی، نزدیک به 200 میلیون مترمکعب از حجم مفید آن را به خود اختصاص داده و این ظرفیت را به حدود 500 مترمکعب رسانده و تا کنون برای لایروبی آن هیچ اقدامی نشده، در نتیجه، پیش‌بینی می‌شود در دهه‌های آتی، نسل‌های آینده‌ی سیستان، این ظرفیت حیاتی را نیز از دست بدهند. 

افزایش دما و کاهش رطوبت موجود در محیط :

در ماه‌های تابستان به علت تبخیر فوق‌العاده بر اثر بادهای 120 روزه سطح دریاچه‌ی هامون، به حداقل خود می‌رسد. بر اساس اندازه‌گیری‌ها و آمارهای موجود، میزان متوسط تبخیر در سیستان از سال 42 به بعد حدود  7/4 متر در سال بوده است. بر اساس آمار هواشناسی با شدت اثر بادهای 120 روزه، میزان تبخیر و رطوبت‌نسبی هوا کاهش یافته است.

لغو پروازها و کاهش دید: 

بر اساس گزارش سازمان هواشناسی استان، نسبت به سال‌های ما قبل میزان فاصله‌ی دید کاهش زیادی یافته و سرعت باد نیز افزایش داشته است و پروازهای بی‌شماری از منطقه لغو گردیده است.


عباس نورزایی