فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۹:۲۴۲۹
مرداد

چرخه‌اى از فرسایش و رسوب، در کاسه‌ى زمین‌ریختی سیستان، همواره‌ى تاریخ، خودنمایی می‌کند. هیرمند، که از پر آب‌ترین رودخانه‌های افغانستان و ایران است و به دلیل همان عظمتش، در افغانستان، دریای هلمند خوانده می‌شود، رسوبات خود را از مسیری به طول 1100 کیلومتر، تقدیم دشت سیستان و عرصه‌ى قریب به پانصدهزار هکتاری دریاچه‌ى هامون می‌کند.

شرح درد تولد نوزاد هامون

شاخه‌های رودخانه و انهار بزرگ، به محض این‌که به هامون می‌ریزد، تغییر نام می‌دهد و به اصطلاح تختک‌نشینان هامون، به «رونگ»، نامیده می‌شود و دو طرف رونگ‌ها در بعضی از نقاط، محلی برای  انباشت ماسه شکل می‌گیرد که به آن «ریگ» می گویند. رونگ‌ها، مسیرهایی هستند که نسبت به عرصه های دو طرف در دریاچه، گودتر می‌باشند، به همین دلیل، حالت تونلی برای بادهای موسمی محسوب می‌شوند و در چنین محل‌هایی، باد کانالیزه شده، شدت می‌یابد، ماسه‌های روانی که از مسیری طولانی با آب، همراه شده‌اند، به دلیل آرام گرفتن در عرصه‌ى کم‌شیب هامون، در کرانه‌های رونگ‌ها، جاخوش می‌کنند اما بادی که در این تونل می‌افتد، با تازیانه‌های وحشت، ریگ‌ها(ماسه‌بادی‌ها) را بر داشته، به جریانی معکوس می‌اندازد، اندکی که مسیر آمده را طی کرد، به مزارع و منازل روستاییان و شهروندان، جاده‌ها، کانال‌های آبیاری و خلاصه همه‌ى نقاط می‌رسد و حیات را مختل می‌سازد.

آب هیرمند در مواقع سیلابی، علاوه بر ماسه‌ها، رسوبات ریز‌دانه‌ای را نیز که در خود حل کرده، به همراه دارد که در تلاطم آب محوند و خود دلیل گل‌آلودگی سیلاب محسوب می‌شوند، اما وقتی هامون زایمان می‌کند، این‌ فرونهشته‌ها، همه‌ى عرصه را در بر می‌گیرند و تنها زیر آب، رطوبت خاک و یا در پناه ریشه‌ى گیاهان آرام می‌گیرند.

نبود یا کمبود هر کدام از این سه آرام بخش در هامون، موجب می شود تا با سوز تازیانه‌ى باد، وحشت، سراسر وجود ریزدانه‌ها را فرا گیرد، صدها متر به هوا رفته و صدها کیلومتر از سرزمین کشور ما و کشورهای دیگر را در بر گیرند، زندگی انسان‌ها را مختل نمایند و نوای نکبت و بدبختی و آوای کوچ به نقاط دیگر برای مردم مجاور دریاچه سر دهند.

در چنین شرایطی است که وجود گیاهان آبزی و کنار آبزی، اهمیت چندباره‌ى خود را نمایان می‌سازد. گیاهانی که به صورت طبیعی در اکوسیستم خود، استقرار یافته و رشد می‌کنند و تثبیت می‌گردند، برای ما امری ساده و طبیعی و بدون خرج به نظر می‌آیند، اما وقتی امکانات را برای کاشت دستی و ایجاد همان اکوسیستم به صورت مصنوعی بسیج می‌کنید، تازه متوجه می‌شوید که با میلیاردها تومان هزینه و ده‌ها سال زمان، اندکی از آن را نیز نمی توانی احیاء کنی.

در حال حاضر، هامون بسان پیکر نیمه‌جانی است که مغضوب انسان‌نماهایی قرار گرفته که یا مستقیماً آب را به روی آن قطع می‌کنند، یا به دلیل برنامه‌ریزی‌های غلط، به طبیعت آن لطمه می‌زنند، یا با طمع‌ورزی برای سودی آنی در عرصه‌ی آن، مرکب آهنین، جولان می‌دهند و یا به دلیل ساده‌انگاری و بی‌احتیاطی، در آن آتش روشن نموده، هکتارها از درختان جنگلی و بوته‌های مرتعی آن را همه ساله به آتش می‌کشند و یا مسئولینی که بر کرسی ریاست تکیه زده، در مقابل جان میلیون‌ها جاندار گیاهی و حیوانیِ این عرصه، احساس مسئولیت نمی‌نمایند یا اگر می‌کنند، رده‌های بالاتر آنان که کوس رسوایی‌شان در جنگل‌های شمال اخیراً در کلاله، چندی پیش در ایلام و نقاط دیگر، گوش آفاق را کر نموده است، از آنان حمایت و پشتیبانی مالی و برنامه‌ریزی نمی‌کنند.

آخرین آتش‌سوزی در سیستان، روز گذشته در جنگل 60 هزار هکتاری لورگباغ در شهرستان نیمروز به وقوع پیوست و متأسفانه به گفته‌ی فرماندار این شهرستان، نزدیک به بیست هکتار جنگل ذی‌قیمت، طعمه‌ی حریق گردید و عمق فاجعه زمانی رخ نمود که مردم و عواملی که قصد اطفاء حریق را داشتند، با دست خالی وارد حیطه‌ی اقتدار آتش شدند و با استفاده از سرشاخه‌ی درختان به روش بدویان و کمک مردم، آتش را مهار کردند.

شبهه: آتش زدن عمدی عرصه‌های هامون، امری عادی و مسبوق به سابقه است.

 

IMG-20150820-WA0003

عرصه‌ی هامون بسته به موقعیتش، بخشی دارای آب عمیق، بخشی نیزار، قسمت‌هایی لویی، اشک، تزگ و بونی‌زار بوده است. عرصه‌های لویی را پس از خشک شدن سالیانه، به طور عمدی مردم آتش می‌زدند تا در سال بعد جوانه‌های تازه‌ی لویی رویش کند و الیاف‌های خشک لویی، دریا را پر نکند. اما هیچ زمانی درختان گز و بوته‌های مرتعی را آتش نمی‌زده‌اند.

IMG-20150820-WA0002

عواقب آتش‌سوزی جنگل

آتش‌سوزی، علاوه بر نابودی درختان جنگل و پوشش مرتعی، سبب به هم خوردن اکولوژی گردیده و حیات جانوران را نیز به مخاطره می‌اندازد، کما این‌که شاهدان نقل کرده اند، تعدادی خوکچه به نقاط دیگر متواری شده‌اند و هزاران حیوان ریز و درشت دیگر و پرندگان، مأوای خود را از دست داده‌اند.

آتش سوزی، ترکیب گونه‌های گیاهی عرصه را مختل نموده و سبب تضعیف پایداری گـونه‌های نادر و ذخایر ژنتیکی می‌شود و چند سال پس از وقـوع آتش‌سوزی در این منطقه، ممکن است، گونه‌های مهاجر و مهاجم، سطح عرصه را تسخیر نموده و تیپ جامعه‌ی گیاهی گذشته را تحت تأثیر قرار دهند . هم‌چنین آتش‌سوزی، سبب به هم خوردن میزان هم‌سالی درختان و نابودی نهال‌های جوان و فقیر شدن خاک و دِفُرمه شدن شکل ظاهری درختان می‌شود و می‌توان گفت آتش به سرعت اندوخته‌ی قرون و اعصار محیط‌زیست را در میان شعله‌های بی‌رحم، به دود و خاکستر تبدیل می‌کند.

 

گارد حفاظت از جنگل‌ها و مراتع و محیط‌بانان حفاظت از محیط‌زیست، چه می‌کنند؟

کار حفاظت از جنگل‌ها و مراتع به گاردی از نیروهای انتظامی سپرده شده است که باید همواره در عرصه‌ها گشت‌زنی نمایند و هشدارهای لازم را به افراد ذی‌مدخل بدهند، از سویی باید در نزدیک‌ترین اماکن به جنگل‌ها نیرو و امکانات لازم برای اطفاء احتمالی حریق در اختیار داشته باشند.

عرصه‌ی آتش‌گرفته، با احتمال زیاد در محدوده‌ی حفاظت شده‌ی سازمان حفاظت از محیط زیست قرار داشته و الزاماً باید محیط‌بانان مربوطه نیز در این‌جا با امکانات لازم به دیده‌بانی می‌پرداخته‌اند، به نظر می‌رسد این‌‌ها به آرمان‌های قانونی صرفاً بر روی کاغذ باقی مانده‌اند.

 

برای جلوگیری از تکرار این وقایع، چه باید کرد؟

الف: پیشگیری

1-‌ هرکجا اکسیژن هوا، مواد سوختنی و شعله، در مجاورت هم قرار گیرند، آتش به‌وجود خواهد آمد. انسان برای اجتناب از خطر آتش‌سوزی و برای حفظ سرمایه‌های طبیعی و جنگل‌ها و مراتع، باید این سه عامل را از هم دیگر دور نگهدارد. اکسیژن هوا که در کنترل انسان نیست، پس فقط شعله و مواد سوختنی را می‌توان کنترل کرد. این بهترین راه پیشگیری از آتش‌سوزی است. همه‌ی گیاهان جنگل و مرتع، مواد سوختنی را تشکیل می‌دهند. علوفه و چوب، با کم‌ترین شعله‌ای آتش می‌گیرند و خاموش کردن آن کار دشواری است. این بدین معنی است که مواد سوختنی هم در کنترل انسان نیست. پس دیگر چاره‌ای جز اجتناب از ایجاد شعله نیست، همه باید مواظب باشند، روشن کردن آتش در جنگل خطر ایجاد آتش‌سوزی را به‌ دنبال دارد.

2-‌ گیاهان و علوفه‌ی سطح جنگل و مرتع  را باید حتی‌الامکان با چرای دام و برداشت دستی کاهش داد، تنه های پوسیده و خشک درختان را پاک‌سازی کرد.

3-‌ ایجاد خطوط فاصله بین قطعات جنگل و کاشت گونه‌های آتش‌بُر در فواصل منظم نیز از عوامل مهم برای جلوگیری از حرکت و سرایت آتش می‌باشد.

4-‌ ایجاد مرزهای خاکی و سنگ‌چین بین قطعات مزارع و حاشیه‌ی جنگل و مرتع هم در جلوگیری از حرکت آتش بسیار مهم است.

 

ب- کنترل و مهار

1-‌ استقرار عوامل حفاظتی جنگل‌ها در ایستگاه‌هایی نزدیک و قابل دسترس به جنگل‌ها و مراتع و تجهیز آن ها به وسایل ابتدایی مانند بیل، کلنگ، آتش‌کوب، شن‌کش و وسایل پیشرفته مانند خاموش‌کننده‌های آبی و پودری و خودروهای تانکردار و یا تراکتورهایی با گاوآهن برای ایجاد شیار آتش‌بُر.

2-‌ برای کنترل و مهار آتش‌سوزی ابتدا ما باید از وقوع حریق به سرعت آگاه شویم. مهار آتش‌سوزی در لحظات اولیه بسیار ساده‌تر از زمان گسترش و تقویت آن است. برای اطلاع از وقوع آتش‌سوزی می‌توان از برج‌های دیدبانی و امکانات ماهواره‌ای استفاده نمود و نیز هوشیاری ساکنین عرصه‌ های مجاور جنگل‌ها یکی از عوامل آگاهی از وقوع آتش‌سوزی است. با استفــاده از بی‌سیم و تلفن می‌توان نهادهای اجتماعی، انتظامی و مسئولین منطقه‌ای را در جریان آتش‌سوزی قرارداد تا از وجود نیروهای امداد و نجات و آتش‌نشان برای اطفاء حریق استقاده نمایند .

3- بهترین راه کنترل و کاهش خسارت اقدام ساکنین نزدیک محل آتش‌سوزی به مثل آن‌چه در لورگباغ، صورت گرفت، برای خاموش کردن آتش است، در لحظات اولیه‌ی آتش‌سوزی چند نفر می‌توانند با امکانات ابتدایی از قبیل سرشاخه های درختان، شعله‌های آتش را مهار کنند و یا جهت آن‌را به سوی نقاط کم تراکم و لخت جنگل و مرتع یا به طرف کانال‌ها و نهرها هدایت نمود.

باید توجه داشت که یکی از عوامل گسترش آتش سوزی وجود باد است .بنابراین خلاف جهت باد به هیچوجه نمی توان آتش را مهار نمود .

4-‌ در مواردی که گستردگی حریق و وزش باد کار مهار را دشوار نماید باید از نیروهای سازمان یافته‌ی امداد و نجات و امکانات هوایی استفاده نمود و یا با قطع درختان و پاک‌سازی مسیر آتش‌سوزی، برای ادامه‌ی آن محدودیت ایجاد نمود.

5-‌ کنتـرل رفتار مردمی که در حاشیه ی عرصه‌های جنگلی و مرتعی  زندگی می‌کنند با تهیه و نصب تابلوهای هشدار دهنده و آموزش آنان برای اجتناب از روشن کردن آتش در جنگل و مرتع  و جلوگیری از آتش زدن پس‌چر مزارع حاشیه‌ی جنگل و یا کنـترل چنین آتش‌سوزی‌هایی با شخم زدن اطراف مزرعه، مهم‌ترین راه پیشگیری حریق است.

6-‌ هم‌چنین با اطلاع رسانی و انتشار پیام‌های هشدار دهنده به گردش‌گران، شکارچیان و بهره‌برداران عرصه‌های جنگلی و مرتعی  می‌توان خطرات ایجاد شعله در جنگل‌ها و مراتع را به صورت جدی برای‌شان بیان نمود.

7-‌ احیاء و بازسازی منطقه‌ی سوخته و رویش مجدد و یا جنگل‌کاری دوباره‌، اصول اساسی حفظ و پایداری محیط زیست است.

8-  با احداث مکان‌هایی جهت پخت‌وپز غذاهای خانواده‌هایی که به جنگل جهت تفریح و بازدید می‌آیند و هم‌چنین کنترل مردم جهت این‌که در مکان‌های موردنظر تردد نمایند و ممانعت از رفتن به مناطق پر خطر جنگل و آموزش لازم جهت خاموش کردن آتش‌های باقی مانده قبل از ترک محل.

عباس نورزایی
۰۹:۱۹۲۹
مرداد

فدایت گردم سیستان، که آرام آرام، دلسوزان، فرهیختگان، سیستان‌مداران از حضر و سفر، می‌رسند.

لنگه‌ی چهارم دوره‌ی نمایندگی مجلس، وقتی است که دیگر ساعت شنی وکلای موجود، آخرین ذرات ماسه‌هایش را روانه‌ی گذر زمان می کند.

آیا وکلای فعلی، دوباره نامزد می‌شوند؟، آیا فلانی، به قصد نامزدی در انتخابات مجلس، از مدیریتش استعفاء داده؟، فلان کس از فامیل ما هم که کارشناسی ارشدش را گرفته یا پایان نامه‌اش را دارد می‌نویسد، از قافله عقب نمانیم، من که می‌دانم رآی نخواهم آورد، اما به نفع یکی کنار می‌کشم، صاحب یک پستی که می‌شوم!، تا حالا همش بارکشی دیگران را در انتخابات کردیم، این بار خودمان نامزد داریم، فرهیختگان و بزرگان طوایف از دکتر، مهندس یا حاج آقا خواستند نامزد شود و الا او که نیازی ندارد، حزب یا جناح ما از چه کسی در سیستان، حمایت می کند؟، در گروه‌بندی‌های مذهبی، کدام فرد نامزد می شود؟، اگر چنین شود و اگر چنان شود ….، این‌ها و ده‌ها عبارت دیگر، بخشی از دغدغه‌ها و نقل مجالس و محافل مردم ما در حال و هوای امروزین جامعه است.

تبلیغات زیرزمینی

بعضی نطق‌های آتشین خودشان را بر اساس این اصل ادراکی که آخرین اطلاعات در ذهن شنونده باقی می‌ماند، برای روزهای آخر مجلس می‌گذارند، نطق‌هایی نثرگونه و ایرادی با تمام حرارت و ضبط و میکس و مونتاژ آن در قالب لوح فشرده و حالا انتشار از طریق آپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی که پدیده‌ی این دوره‌ی انتخابات مجلس است و تقریباً در تمام خانوارهای ساکن در منطقه، در همه‌ی ابعاد زندگی‌شان سرک می‌کشد.

یک کار مثبتی اگر انجام شده، هر کدام از وکلا با ارائه‌ی مستنداتی سعی دارند، انجام یا حل آن را به خودشان منتسب کنند، مدیران اجرایی و یا سیاسی نیز هر کدام، می‌خواهند آن را به نام خود در اذهان مردم ثبت کنند. معدودی از وکلا، یک کتاب به عنوان کارنامه، حاوی عمدتاً نامه‌های زمین‌مانده‌ا‌ی که خودشان خطاب به وزرا و مسئولین زده‌اند، چاپ و منتشر می‌کنند و می‌خواهند بگویند که ما خیلی فعال بوده‌ایم، غافل از این‌که نمایه‌های آماری و شاخص‌های توسعه، باید گفتار و پیگیری‌های آن‌ها را تایید کند که این نیز جز عقب‌رفت از وضعیت موجود چهارسال قبل، چیز دیگری را گواهی نمی‌دهد.

بعضی از حضرات، تا کنون یک دور کامل، به متنفذین، سرفامیل‌ها، بزرگان و تحصیلکرده‌ها مراجعه و رایزنی‌هایی کرده‌اند و بیعت‌هایی را گرفته‌اند.

عده‌ای از هم اکنون رونق‌بخش محافل عزاداری و پرسه‌داری مردم هستند و مهربان‌تر از هر کسی تسلی‌بخش روح آزرده‌ی بازماندگان و وعده‌هایی برای حل مشکل امور آرامستان‌ها.

عده‌ای کمپین‌های مجازی را به کسانی سپرده‌اند و طرح پوسترهای تبلیغاتی و عکس‌های جورواجور خودشان را به طور مرتب در این فضا منتشر می‌کنند و در این محیط، عده‌ای تملق، پاچه‌خواری، چاپلوسی می‌کنند و بعضی فحش‌های رکیک و ترانه‌های خوانندگان لس‌آنجلسی را منتشر می‌کنند تا هر کس از هر نوعی خوشش آمد، بدانان بگرود.

مدیران فعلی نیز مانده‌اند که در این واویلای زمانه که نام و نام فامیلی قریب به 43 نفر، چه بسا افراد ضد و نقیض در روش و منش، لب به لب می‌چرخد، سمت کدام‌شان را بگیرند که بعد از انتخابات، پست‌شان محفوظ بماند، بنابراین، تبعیت از وضعیت خاکستری را برگزیده و هیچ‌کسی را به اصطلاح از خودشان دلخور نمی‌کنند.

بعضی نیز از هم اکنون، کارمندان مادون را از طریق مدیران گماشته شده‌ی خود، به امید تغییر پست، تبدیل وضعیت، افزایش حقوق یا اضافه‌کار و مأموریت، تطمیع می‌کنند و از آن‌ها و خانواده‌شان، بیعت می‌گیرند.

یکی می‌گوید: «من که حتماً راهی بهارستانم، شما مشورت بدین که برای نفر دوم، چه کسی را حمایت کنم».

کسانی هم انگار ناف‌شان را با نامزدی انتخابات مجلس زده‌اند، چندین دوره، آمده و به قولی کیل‌شان را تعیین کرده و فرونشسته‌اند، اما باز بسان توپ یویو، موقع انتخابات، با تمام انرژی سر و کله شان ظاهر می‌شود.

بعضی، به عنوان منجی، عده‌ای زبان گویای مردم، افرادی خود را مستقل و کسانی هم نان را به نرخ روز خورده، بسته به ماهیت طیف یا جناح حاکم، خود را اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا دانسته، بسته به مورد، عکس‌های یادگاری‌شان را رو می‌کنند.

یکی هم برای دانشجویان وامانده از نمره، فریادرس می‌شود و دَینی بر گردن او و خانواده‌اش به قصد بهره‌گیری در روز موعود می‌گذارد.

کشاورزان و روستاییان، قشری هستند که اغلب، دورخیزکنندگان به جانب وکالت، به آنان امید حقابه می‌دهند، اما همان‌ها از زدن یک ماسک در یک حرکت جمعی اعتراضی به گرد و غبار، شانه خالی می‌کنند که مبادا کِش این ماسک، آرایش موهای‌شان را به هم بریزد.

مخلص کلام این‌که، این ایام، اقشاری مثل دانش‌جویان و دانش‌آموزان، بانوان، ورزش‌کاران، تاکسی‌داران، کارمندان دولت، اصحاب رسانه، بزرگان طوایف، کارگران، روحانیون، کسبه‌ی بازار، تو بورس هستند و با آن‌ها عکس‌های یادگاری گرفته می‌شود.

تشکیل جلسه همراه با ولیمه، دو خوراک جسمی و سیاسی را در پی دارد، نمک‌خوری، روی شال‌تان آمدن، مِیار، به همین کلام قسم و در شکل حاد آن دست رو قرآن بگذارید که به کس دیگری رأی ندین!!!

… «ما بزرگ فامیل‌مان فلان کس است»، «اشکال نداره، تو با ما باش، جواب فلانی با ما»، این بخشی از محاوراتی است که عده‌ای نامزدها، بعضی گروه‌های فامیلی را برای رسیدن به مقاصدشان، تکه پاره می‌کنند تا به مقصود خود دست یابند، حالا بعداً چه اختلافاتی بین اعضای فامیل یا طایفه حادث می شود، برای‌شان مهم نیست، مهم آن است که با این تفکر ماکیاولیستی، او به هدفش رسیده باشد.

سرکشی از خانواده‌های نیازمند، سرکشی از خانواده‌ی معظم شهدا و جانبازان، کمک‌های موردی از جیب نهادهای امدادی، حضور در مسابقات ورزشی و ژست گرفتن به هنگام تقدیم الواح قهرمانی مسابقات، حضور پررنگ در تظاهرات و نماز جمعه، از جمله، رویکردهایی است که تقریباً در بین همه‌ی میل کنندگان به سمت مجلس، دیده می‌شود.

سخن آخر

سئوال اساسی این است که شورای محترم نگهبان که بر امر انتخابات مجلس شورای اسلامی، نظارت دارد، چرا برای این میدان‌داری افراد، آن‌هم چندین ماه مانده به ایام انتخابات، فکری نکرده؟ آیا نهادی برای رسیدگی به این پدیده‌ی مذموم اجتماعی و سیاسی وجود ندارد؟ اگر دارد، کیست؟ و چرا به وظیفه‌ی قانونی خود عمل نمی‌نماید؟

در چنین شرایطی، تکلیف مردم چیست؟ این‌ها مردم را کلافه کرده‌اند، با قرآن سروقت شان می‌روند، فضای زندگی برای مردم مسموم شده است، یک مقام مسئولی در این خصوص مردم را راهنمایی کند.

عباس نورزایی