فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

۹ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۰:۰۱۱۸
تیر

عباس نورزائی

 

خرداد ۱۳۹۶ در مراسم امضای قرارداد ساخت کارخانه‌ی لاستیک‌سازی زابل، در محل وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزیر محترم تعاون، کار و تجارت گفته بودند که این پروژه از نظر دولت چندوجهی بوده و از ساخت یک کارخانه‌ی لاستیک‌سازی صرف، فراتر است.

گفتند که اهداف دولت از اجرای این پروژه، عادلانه‌کردن سهم مناطق از رشداقتصادی، ارتقای رشد منطقه‌ای و ارتقای سهم استان سیستان‌وبلوچستان در درآمد ناخالص داخلی است.

گفتند که بیش از هزار نفر به صورت مستقیم و تا ۲ برابر این تعداد به صورت غیرمستقیم در فاز نخست این پروژه مشغول به‌کار می‌شوند، حدود ۸۰۰ نفر نیز در مرحله‌ی ساخت ساختمان پروژه، فعالیت خواهند کرد.

چهار بار وعده‌ی سفر وزیر صنعت، معدن  و تجارت به زابل داده شد، اما وزیر فرتوت دولت، قبل از کنارگذاشته شدن از وزارت، به سختی کلنگ نگون‌بخت این کارخانه را به زمین زد.



عباس نورزایی
۱۸:۲۹۱۸
تیر

عباس نورزائی

خدا رحمتش کنه، سکته کرد، قند داشت، سرطان گرفت، کبدش چرب بود، فشار خونش بالا بود، عمل قلب باز شده بود، بیماری خونی داشت و ...

احوال هر کسی را که می‌گیری، گرفتار قرص و شکل‌های مختلف داروهای شیمیایی و گیاهی است. یعنی در کنار سه وعده غذا، سه یا چهار وعده هم دارو مصرف می‌کند. یکی از عمده‌ترین علل در عصر حاضر، بدخوری و بی‌تحرکی است.

اما فاجعه‌ای دیگر نیز این فرهنگ بد در سبک زندگی را تهدید و تشدید می‌کند و آن غیراستاندارد بودن میزان املاح(سموم) موجود در محصولات تولیدی کشاورزی اعم از زراعی، باغی، دامی، طیور و آبزیان است.

براساس آمار وزارت جهادکشاورزی هر سال بالغ بر ۲۷ هزار تن سموم شیمیایی در مزارع کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این رقم، مصرف کودهای نیترات و نیتریتی که هر سال به مقدار زیاد در مزارع توزیع و مورد مصرف قرار می‌گیرد، نیز اضافه می‌شود.

بر اساس کنوانسیون منع آلاینده‌های الی پایدار موسوم به کنوانسیون استکهلم، مصرف مواد شیمیایی که ماندگاری طولانی در طبیعت دارند و ۱۲ قلم سم را شامل می‌شوند می‌بایست در دنیا ممنوع شود.



عباس نورزایی
۱۷:۴۵۱۸
تیر

عباس نورزائی

گاه در منطقه‌ای به صورت نقطه‌ای حادثه‌ای رخ می‌دهد، همه‌ی سیستم‌های اقتصادی، اجتماعی و طبیعی به صورت عادی کار خود را انجام می‌هند، در این حالت عوامل و امکانات موجود در خود منطقه به مقابله برمی‌خیزند و آن حادثه را به سامان می‌رسانند.

گاهی نیز آشفتگی در مؤلفه‌های اجتماعی- اقتصادی و زیست‌محیطیِ یک جامعه‌ی آسیب‌دیده، پدید می‌آید که از توان پذیرش جامعه‌ی آسیب‌دیده بالاتر است که اصطلاحاً به آن «بحران» گفته می‌شود.

اما اگر پدیده‌ای موجب آشفتگی در مجموعه‌ی فرآیند اجتماعی و روابط اجتماعی شد و برای برطرف کردن آن، فرد یا گروهی کوچک کافی نبود، کل یا بخش عظیمی از سیستم اجتماعی را درگیر می‌کند، تعداد افراد آسیب بیننده بسیار زیاد است و ادامه‌ی فعالیت جاری جامعه با مشکل روبه‌رو می‌شود و نیازمند مداخله‌ی بیرونی است، در این صورت دیگر به آن یک «حادثه» یا «بحران» گفته نمی‌شود بلکه به این شرایط، یک «فاجعه» اطلاق می‌شود و در تعاریف پدافندغیرعامل، فاز دیگری از اقدامات را برای مدیران بحران کشور، دیکته می‌نماید.

ار دیدگاه ما طی قرون و اعصار، منطقه‌ی سیستان، همواره مواجه با حوادث کم‌آبی و خشک‌سالی بوده است و با توجه به امکانات موجود در هر مقطع از زمان، به مقابله‌ی با آن برخاسته است، بخشی از اقدامات، به طور مستمر در فرهنگ پوشش و سبک زندگی، در فرهنگ این مردم برای زندگی مسالمت‌آمیز با طوفان‌ها و شن‌های روان، نهادینه شده است و گاه نیز موجب مهاجرت‌هایی شده است.

اینک سیستان، درست 20 سال تمام است که یک دوره‌ی خشک‌سالی مزمن، طاقت‌فرسا و زجرآور را پشت سر گذاشته است. این پدیده، تفاوتی اساسی با سایر پدیده‌ها دارد و آن‌ اینکه مثل سیل و زلزله یا سونامی به‌ناگهان و دفعتاً واحده، رخ نمی‌دهد، بلکه پدیده‌ای است تدریجی که در دوره‌ای نسبتاً طولانی واقع شده و اثرات آن در چند سال اوّل کم‌تر خود را نشان داده و اصولاً «پدیده‌ای خزنده» می‌باشد.

طی سال‌های اخیر، همواره فعالان اجتماعی و سیاسی منطقه، به مسئولین امر، هشدارهای لازم را برای پیش‌گیری از بروز فاجعه به انحاء روش‌ها، گوش‌زد نموده‌اند، اما با اقدام مؤثر و با برنامه‌ای از سوی سازمان مدیریت بحران که مسئولیت آن برعهده‌ی وزارت محترم کشور و استانداری است، مواجه نگردیده‌اند.


 

عباس نورزایی
۲۳:۱۹۱۳
تیر

عباس نورزائی

یادش بخیر هر موقع وزرای جهادسازندگی و به‌طور کلی مدیران ستاد وزارت، به منطقه سفر می‌کردند، در جمع شورای هماهنگی مدیران، صمیمانه حضور می‌یافتند و به راحتی به مشکلات‌شان پرداخته و دستورات لازم را داده و تا رفع مشکل، پی‌گیر بودند.

این روزها احساس دل‌تنگی عجیبی داریم، دیگر آن حرکت‌های انسان‌گرایانه جای خودش را به عدم اطلاع‌رسانی از حضور و نشست‌های محدود با افراد خاص و رهاکردن امور مردم و اِعمال نظر بعضاً خودشیفته‌مآبانه‌ی مدیران استانی و دفاتر وزارتی داده است.

با این مقدمه خواستم به جناب مهندس حجتی، وزیر محترم جهادکشاورزی، برای ورود به استان سیستان و بلوچستان، خیرمقدم بگویم.

و بگویم که برادرم چندین سال است در رأس وزارت معظم جهادکشاورزی هستید، در دوران صدارت شما چرا به امور مشروحه‌ی زیر در این استان توجه نمی‌شود؟ چرا اصلاحات لازم صورت نمی‌گیرد؟ چرا مدیران‌تان را به واقع‌بینی و توجه به جامعه‌ی هدف، توصیه و تأکید نمی‌کنید؟


عباس نورزایی
۲۲:۴۹۱۳
تیر

عباس نورزائی

 

مصادف با یکی از بزرگ‌ترین مظلوم‌کشی‌های جهان، یعنی روز هفتم تیر که سیدمظلومان انقلاب، همانی که یک ملت بود برای ملت ما بود، با خبر شدیم وزیر محترم جهادکشاورزی به استان سیستان و بلوچستان سفر کرده و در برنامه‌های پیش‌بینی شده برای او، جای خالی منطقه‌ی بحران‌زده‌ی سیستان، بیش از هر چیزی، دل را می‌خراشد.

امروز سال‌گشت ترور مظلومانه‌ی ۷۵ تن از نخبگان انقلاب اسلامی به دست قداره‌بندان و خودفروختگان خون‌خوار جهانی است. اما همین امروز نوعی دیگر از مظلوم‌کشی نیز به دست وزیر محترم جهادکشاورزی مُهر تایید گرفت.

در سال‌جاری زراعی، به دلیل سوء‌مدیریت در دستگاه‌های مرتبط بخش کشاورزی استان، قریب 60 هزار هکتار محصول زراعی از بی‌آبی خشک و خاکستر شدند و آخرین داشته‌های مادی کشاورزان بر باد رفت، استاندار، وکلای مجلس، فرمانداران و خلاصه صغیر و کبیر مدیران در پاسخ به مطالبه‌ی مردمی گفتند که خسارت مردم برآورد شده است که همین‌طور هم است.

اما با گذشت بیش از شش ماه از این واقعه، هنوز مقام مسئولی خبر تأمین اعتبار و شیوه‌ی دریافت این خسارت را به کشاورزان بحران‌زده‌ی سیستان نداده است.

کشاورزان سیستانی با شنیدن خبر سفر وزیر محترم، خوش‌حال بودند که از نزدیک مورد نوازش یک مقام مسئول اصلی قرار می‌گیرند، اما برنامه‌ریزان استانی، به‌خاطر سرپوش گذاشتن بر سوء‌مدیریت‌های خود، بازدید از این منطقه از استان را از برنامه‌ی جناب وزیر حذف کرده‌اند.

عباس نورزایی
۲۲:۲۶۱۳
تیر

عباس نورزائی

 

قصابی بود به هنگام کار با ساتور، دستش را برید و خون زیادی از زخمش می‌چکید. همسایه‌ها جمع شدند و او را نزد حکیم‌باشی که دکتر شهرشان بود بردند. حکیم، بعد از ضدعفونیِ زخم، می‌خواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخمِ قصاب، استخوان کوچکی مانده است. می‌خواست آن را بیرون بکشد اما پشیمان شد و با همان حالت، زخمِ دستِ قصاب را بست و به او گفت:

«زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم».

از آن روز به بعد، کار قصاب در آمد. هر روز مقداری گوشت با خود می‌برد و با مبلغی به حکیم‌باشی می‌داد و حکیم هم همان کار همیشگی را می‌کرد، اما زخم قصاب خوب نشد که نشد.

چون نیک به نحوه‌ی برخورد با مسایل سیستان می‌نگریم، حکایت سیستان ما، دقیقاً حکایت قصاب و حکیم‌نمای این مَثَل معروف در فرهنگ ایرانیان است

عباس نورزایی
۱۸:۲۴۱۳
تیر

عباس نورزائی

 

با پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان، شرایط سنی، تحصیلی و شخصی‌ام، چنان فراهم بود که به گروه قیام‌کرده برای سازندگی روستاهای سیستان بپیوندم و خدای را شکر، این سعادت نصیبم شد.

 

در کنار اجرای طرح‌های عمران‌روستایی از قبیل احداث راه‌روستایی، آب‌رسانی، برق‌رسانی و سامان‌دهی کالبدفیزیکی روستاها، خدمات مورد نیاز کشاورزان و روستائیان نیز ارائه می‌شد و برای سامان‌دادن به اشتغال روستائیان، بر استقرار صنعت در روستا هم تأکید بود، بنابراین تجاربی در این خصوص وجود دارد که بازشناسی آن می‌تواند به کارآفرینان، مدیران دستگاه‌های اجرایی مرتبط با بخش‌های اقتصادی و بانک‌های عامل، کمک شایانی کند.

 

مهم‌ترین مطالعاتی که مدیران اول انقلاب را برای دادن اعتبار، مجاب می‌کرد، «امکان‌سنجی فنی» بود، به محض اینکه ماده‌یاولیه‌ای در محلی وجود داشت و از نظر میزان، پاسخ‌گوی واحد تبدیلی بود، برای اجرای آن اقدام می‌شد.

 

در منطقه‌ی گرم‌بیت چابهار، گوجه‌ی خوب و فراوانی تولید می‌شد، کارخانه‌ی رب‌گوجه احداث شد، به هنگام اقدام برای خرید مواداولیه از کشاورزان، متوجه شدند قیمت بالا است و رب تولیدی نسبت به مشابه آن در بازار، گران است. زمان برداشت گوجه در منطقه، زمانی بود که در هیچ جای کشور، گوجه وجود نداشت یعنی نوبرانه بود، در نتیجه کشاورزان برای فروش به قیمت‌های بالا مشکلی نداشتند و گوجه را به کارخانه ندادند و این کارخانه، افتتاح نشده تعطیل شد و بعد از سال‌ها برای استفاده‌های دیگر به فروش رسید.

 

عباس نورزایی
۱۸:۱۰۱۳
تیر

عباس نورزائی

وجود کوه‌ها و تپه‌های شکیل، زیبا و گاه رنگارنگ و متفاوت در استان سیستان و بلوچستان، یکی از جاذبه‌های گردش‌گری و سرمایه‌های عظیمی است که در کنار سایر مؤلفه‌های گردش‌گری نقاط مختلف استان، می‌تواند برای مردم استان، اشتغال بیافریند و جمعیت زیادی از گردش‌گران خارجی و ملی را به این نقاط جذب کند.

کوه‌های صخره‌ای مشرف به شهر طبس در چابهار، کوه‌های به اصطلاح مریخی یا مینیاتوری، تپه‌های گِل‌فِشان، قله‌ی کوه تفتان، کوه‌خواجه در سیستان، از جمله‌ی این منابع خدادادی است که به مردم ما هدیه شده است.

برای تجاری کردن گردش‌گری، لازم است تا با محوریت یک مؤلفه‌ی معروف و جاذب، سایر جاذبه‌های اطراف نیز با نقشه و برنامه، آرایش و پیرایش شوند تا هر منظومه از این موارد، بتواند در قالب یک تور گردش‌گری، تعریف و گردش‌گران را به خود بخواند.

باغات زیبا، نماهایی از ساختمان و ابنیه‌ی سنتی، محوطه‌های باستانی، کوه‌های زیبا، دره‌های سرسبز، منابع آبی چون دریاچه‌ها، تالاب‌ها، دریاها، رودخانه‌ها، چشمه‌ها، آبشارها، بیابان‌ها، تل‌ماسه‌ها، حیات‌وحش، موزه‌ها، اماکن مذهبی، لباس‌های محلی، غذاهای محلی، آداب و رسوم و مراسمات محلی، موسیقی‌ و آواهای محلی و بازی‌های محلی، از جمله مؤلفه‌های مورد نظر است.

عباس نورزایی
۱۵:۳۰۰۱
تیر

عباس نورزائی

رسم دیرینه ای که در فرهنگ مردم این دیار حتی قبل از اسلام وجود داشته است، پافشردن بر حرمت «زن و ناموس» حتی در سخت ترین شرایط در بین آحاد مردم بوده است.

آنگاه که جنگی رخ می داد و خشونت به بدترین شکل ممکن به جریان می افتاد، با پهن کردن چادر زن، خشم ها فروخورده می شد و به حرمت «زن و ناموس»، سکوت اختیار می کردند و آتش بس اعلام می شد.

در درگیری های طایفه ای مگر به صورت سهوی و ناخواسته، در هیچ موردی در استان، نشانی از تعرض به زنانِ طرف مقابل دیده نمی شد.

غیرت، یکی از برجسته ترین صفات مردم سیستان و بلوچستان بود و همیشه با عنوان پرافتخار «غیورمردان» از آنان یاد می شد.

حفاظت از ناموس، آنقدر برای مردم این استان پراهمیت بود که از آن برای حفاظت از سرزمین، عاریه گرفته می شد و گاه معادل آن شمرده می شد.

در چنین جامعه‌ای طی روزهای گذشته، دو خبر از دو واقعه ی فجیع پخش شد:

شیرزن معلمی که مصداق آیه ی «بای ذنبٍ قتلت» شد و به حسب ظاهر به قتل رسید تا اتومبیلش را به سرقت برند اما باید نیروهای امنیتی ما تدبر کنند و با ظاهر حادثه، مغفول واقع نشوند و دست های پنهان پشت صحنه را شناسایی و بر «شهادت» رسمی این قهرمان بسیجیِ برخاسته از منزل استقامت و دلاوری، هرچه سریعتر صحه بگذارند.

و حادثه ی فجیع دیگری که توسط جناب مولوی ملازهی، امام جمعه‌ی محترم اهل سنت ایرانشهر در خطبه های نماز عیدفطر، پرده از سکوت مرگ آور آن برداشته شد که تعرض یک باند شش نفره به گروهی از دختران ایرانشهری بود.


عباس نورزایی