فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۹:۳۹۲۷
مرداد

یادداشت/ عباس نورزائی

کشف پیکرک‌های فراوان گاو سیستانی در محوطه‌ی باستانی شهرسوخته‌ی سیستان، اثبات کرد که خاستگاه این نژاد برتر گوشتی کشور، نیزارهای هامون می‌باشد، بنابراین یک تاریخ 5000 ساله‌ی سنددار برای این ادعا وجود دارد.

وجود قریب به 170 روستای جزیره‌ای در دل دریاچه‌ی هامون که در اصطلاح محلی موسوم به «تختک» هستند که نزدیک به 180000 رأس گاو سیستانی در آن پرورش می‌یافته‌اند، نشان از وجود بی‌انکار قشر اجتماعی «گاوداران سیستانی» از دیرباز در این منطقه دارد. در هیچ نقطه‌ای از کشور، با حضور و وجود چنین قشری در طبقه‌بندی اجتماعی مواجه نیستیم. گاوداران سیستانی، متخصص‌ترین پرورش‌دهندگان دام هستند که «با دام زندگی می‌کنند و آنها را پرورش می‌دهند»، به دیگر سخن شغل آنها به جان آنها بسته است.

با دست‌کاری‌های بشر در بالادست رودخانه‌ی هیرمند، مدیریت ناصحیح آب در منطقه‌ی سیستان و نگرش غلط سیاسی در خارج و داخل کشور، جمعیت قابل توجه گاوداران سیستان، بالاجبار تختک‌ها را رها کرده و به حواشی شهرهای زابل، زاهدان، خاش و چناران خراسان برای ادامه‌ی زندگی رو آوردند.

حضور این تولیدکنندگان آباء‌و‌اجدادی در شهرها باعث شد تا مسئولین جهادسازندگی در دهه‌ی اول انقلاب، تدبیری بیندیشند که فضای زندگی و تولید آنان همچون سایر موارد مشابه و منطبق با استانداردهای جهانی، مُدغم در هم و در «دهکده‌های دامپروری» سامان گیرد. بنابراین «دهکده‌ی دامپروری افتخارآباد خاش» و «دهکده‌ی دامداری‌های شهرستان زاهدان» به موجب قانون، با اعتبارات دولتی و مشارکت خود مردم، احداث شد و کلیه‌ی گاوداری‌هایی که در بستر فیزیکی این دو شهر پراکنده بودند، در آن‌ها تجمیع شده، بخش قابل توجهی از امکانات و خدماتی که نیاز بود، برای آنان مهیا شد و به طور مثال در دهکده‌ی دامداران زاهدان قریب به 600 واحد «مسکونی- تولیدی» احداث گردید.

گرچه دهکده‌ی گاوداران زاهدان، در تأمین روزانه 50 تن شیر شهر زاهدان و گوشت کشور، نقشی انکارناپذیر دارد و خود این مجتمع‌ از مصادیق بارز اقتصاد مقاومتی بوده و  بخشی از اشتغال را سامان داده‌ است، اما گاه با مداخلات سلیقه‌ای، جناحی، نه علمی و اصولیِ بعضی از مدیران شهرستان زاهدان روبرو بوده‌اند که آخرین آن مربوط به نگرش «فرمانداری زاهدان» به این دهکده می‌باشد.

فرماندار محترم زاهدان معتقد است که «اینجا باید یا دامداری باشد یا محل زندگی ساکنین» که بد نیست این نگرش را مورد واکاوی بیشتر قرار دهیم:

1-‌ آمار فریاد می‌کشد که بیش از 85 درصد واحدهای دامپروری شیری و گوشتی استان سیستان‌و ‌بلوچستان، تعطیل هستند و آنهایی هم که دایرند، عمدتاً زیر ظرفیت کار می‌کنند. آیا تا کنون مدیران ارشد کشور، چرایی این پدیده را مورد بررسی قرار داده‌اند؟ از عدم تأمین نهاده‌های دامی و در رأس آنها عدم تأمین گوساله در کشور که بگذریم، یکی از مهم‌ترین دلایل، مربوط به هزینه‌های سرباری این واحدها ناشی از تفکیک نیروی کار با مدیریت و مالکیت در این واحدها می‌باشد. بنابراین اگر تولیدی در کشور برای محصولات هدف این دامپروری وجود دارد، مربوط به واحدهای سنتی است نه صنعتی.

2-‌ به استناد قانون «نظام دامپروری کشور»، به واحدهایی که کمتر از 20 رأس گاو شیری، کمتر از 50 رأس گاو پرواری و کمتر از 200 رأس گوسفند و بز را مورد پرورش قرار می‌دهند، «دامداری سنتی» اتلاق می‌شود، بنابراین واحدهای یادشده می‌توانند در بستر فیزیکی روستاها و دهکده‌ها به فعالیت تولیدی بپردازند و مشمول رعایت فواصل قانونی زیست‌محیطی نمی‌باشند.

3-‌‌ به موجب قانون انتقال دامداری‌ها و مرغداری‌های داخل محدوده‌ی شهرهای با بیش از پنجاه‌هزار نفر جمعیت، دامداری‌های ذکر شده از بدنه‌ی شهر زاهدان جدا و در دهکده‌ی گاوداری‌ها، تجمیع شده‌اند. بدیهی است کمیسیونی به ‌مسئولیت استاندار و باعضویت رئیس سازمان جهادسازندگی استان، مدیرکل مسکن‌و‌شهرسازی استان، رئیس سازمان کشاورزی استان، مدیرکل ‌صنایع استان، مدیرکل منابع‌طبیعی استان، مدیرکل حفاظت محیط‌‌‌زیست استان، رئیس سازمان برنامه‌و‌بودجه استان، فرماندار و شهردار زاهدان، به موجب همان قانون مجری این پروژه بوده‌اند و قاعدتاً امروزه در مقابل هر تغییری نسبت به این دهکده، مسئولیت مدنی دارند.

4-‌ در این دهکده، حدوداً 600 واحد مسکونی – تولیدی احداث شده است که در حال حاضر قریب به 400 واحد گاوداری شیری و پرواری در آن کاملاً فعال بوده، تولیدی اقتصادی دارند و این دهکده در خارج از شهر زاهدان قرار دارد و از حیث میزان اشتغال و میزان تولید شیر و گوشت نیز حائز اهمیت می‌باشد.

حال با توجه به اینکه این دهکده به موجب قانون و با رعایت شرایط مندرج و با اذن استاندار وقت و مسئولین ذی‌صلاح، از جمله خود فرمانداری دایر گردیده و حلّال بخشی از مشکلات مملکت می‌باشد و دقیقاً در راستای اجرای منویات رهبر معظم انقلاب و تأکیدات ریاست محترم جمهوری به‌رغم همه‌ی مشکلاتی که پیش رو دارند است و ادامه‌ی حیات می‌دهد، چرا مغضوب درگاه فرماندار محترم زاهدان قرار گرفته؟، سئوالی است که ذهن همه‌ی کارشناسان اموردام و دامداران استان را به خود مشغول نموده است.


عباس نورزایی
۱۹:۳۲۲۷
مرداد

یادداشت/ عباس نورزائی 

با درخواست دولت یازدهم و اذن رهبر معظم انقلاب، در اوج تحریم‌های دشمن و اِعسار دولت از نظر مالی، اعتباری قابل توجه به اجرای طرح انتقال آب با لوله به 46 هزار هکتار از اراضی کشاورزی دشت سیستان اختصاص یافت و امروز شاهد استقرار و تلاش  کارگاه‌های متعدد در پهنه‌ی سرزمینی سیستان با مدیریت و فرهنگ جهادی هستیم.

 

حکایت این طرح عظیم و نافع و انشاءالله مؤثر در تثبیت اشتغال بخش کشاورزی و پیونددهنده و جاذب اشتغال در بخش‌های دیگر، حکایت «هر کسی از ظن خود شد یار من، وز درون من نجست اسرار من» است. یکی به دنبال کاریابی، آن دگر با غرض سهم‌خواهی، شخصی با نگاه جناحی، فردی به دنبال کسب نان و نام، خلاصه هر کس با نیتی از بیرون به این طرح، ذره‌نگاهی داشته و از این مسیر قلمی زده، کلامی جاری کرده یا رفتاری ساری نموده است، گاه موجبات رنجش عوامل اجرایی و گاه انگیزش آنان را فراهم کرده است. گاه نیز عده‌ای از بیرون گود، فریاد «لِنگش کن» سر داده و شیپور «مطالبه‌گری» را از سر گشاد آن دمیده‌اند. در این میان و در کشاکش چنین هیاهوهایی، نقش بعضی از عوامل دولتی مورد غفلت واقع شده است. 

توفیق یار بود تا نیم‌روزی را در فضای حاکم براین طرح بزرگ، قرار گیریم و از نزدیک «ارتباط کلامی و غیرکلامی» با بخشی از عوامل طرح داشته و حاصل فعالیت‌های قریب به دوساله‌ی آنان را شاهد باشیم.

 باید این واقعیت را قبول کرد که هر طرح بزرگی، به مثابه دیکته‌ی نانوشته، بدون نقص نیست، اما مهم آن است که در سامانه‌ی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری طرح، سیستم بازخورد پیش‌بینی شده باشد و با دریافت مستمر نواقص، نقاط ضعف و تهدیدها را به موقع مشخص و اصلاح نماید، به نظر می‌رسد این بخش از طرح در اجرای مأموریت خود در «خشکه‌کاری» از سرعت و کیفیت مناسبی برخوردار بوده است، اما سازمان‌های دیگری که باید هم‌زمان آنان را پشتیبانی می‌کردند، در این مسابقه چون «لاک‌پشت» عمل کرده‌اند و پیش‌بینی می‌شود اجرای این بخش از کار به اتمام برسد، اما هنوز لاک‌پشت، در نقطه‌ی آغاز حرکت باقی مانده باشد. 

اولین بخش از سیستم آبیاری دشت سیستان، «ایستگاه‌های پمپاژ» می‌باشند. تعدادی از این ایستگاه‌‌ها توسط مجری طرح(وزارت جهادکشاورزی) و از جمله ایستگاه اولین فاز(فاز پایلوت)، آماده‌ی بهره‌برداری است و به گفته‌ی معاون استاندار(فرماندار زابل) کار لوله‌کشی و تجهیز  10000 هکتار از اراضی شهرستان هامون به اتمام رسیده است، اما وزارت نیرو از احداث شبکه‌ی برق و تأمین برق این ایستگاه‌ها خودداری می‌نماید و هنوز هیچ اقدامی در این خصوص انجام نداده است.

 تا اینجای کار یعنی وجود ناهماهنگی و انسجام در دستگاه‌های اجرایی طبیعی به نظر می‌رسد اما یکی از وظایف ذاتی مدیران ارشد خصوصاً بالاترین مقام استانی که نماینده‌ی ارشد دولت نیز است، یعنی شخص استاندار، وظیفه‌ی هماهنگی بین دستگاه‌های اجرایی را به عهده دارد و قاعدتاً نمی‌بایستی چنین پدیده‌ای رخ می‌نمود.

 آقای استاندار باید پاسخ دهند که یا کار وزارت جهادکشاورزی را قبول ندارد، که در این صورت می‌بایست از ادامه‌ی این فعالیت تا کنون جلوگیری می‌نمودند، یا قصور وزارت نیرو، محلی از اِعراب ندارد که در این حال نیز می‌بایستی برخورد لازم را صورت داده، موانع پیش روی این این طرح را برمی‌داشتند. قطعاً تأخیر در بهره‌برداری از سطوحی که تا پایان سال جاری به 31 هزار هکتار می‌رسد و محروم گذاشتن جمعیتی قابل توجه از کشاورزانی که زندگی‌شان در آستانه‌ی نابودی قرار دارد، گناهی نابخشودنی و ضعفی آشکار در مدیریت عالی منطقه به‌حساب می‌آید. 

نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی نیز بهتر است ضمن پرداختن به شعار «استان سیستان و بلوچستان، هدف گردشگری در سال 1396»، توجه داشته باشند که این طرح عظیم به دلایل مختلف و از جمله آنچه ذکرش رفت، خود به میراث باستانی تبدیل نشود. 

از ائمه‌ی محترم جمعه‌ی شهرهای منطقه‌ی سیستان نیز استدعا داریم، کمافی‌السابق به این مهم توجه ویژه‌ای داشته باشند. 


عباس نورزایی
۱۹:۲۱۲۷
مرداد

یادداشت: عباس نورزائی

ماجرا از آنجا شروع شد که سیستان را به دسیسه‌ی انگلیس، دو حصه‌ کردند و حوزه‌ی آبریز هیرمند از حوزه‌ی آبخیز آن جدا ماند. حالا دو کشور، مدعی بهره‌برداری از آب هیرمند هستند، طبیعی است که آن کشوری که در بالادست جریان آب قرار دارد، توهم مالکیت آن را نیز داشته باشد و اینک در پایین‌دست، یعنی سیستان ایران، قطعی جریان آب هیرمند، پدیده‌ای است که بعد از آن همواره رخ می‌نماید.

برای پاسخ به این تزلزل آبی، زمانی از مشاورین ایتال‌کنسول خواسته می‌شود تا در مورد آب‌های زیرزمینی، مطالعاتی را انجام دهد و حفاری چند چاه گمانه، با عمق (تا 300 متر) انجام شده و گزارش مأیوس‌کننده‌ای را در آرشیو مطالعات فراوان صورت گرفته در سیستان، برجای می‌گذارند.


با پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد تسهیل در بهره‌برداری از آب‌های سطحی با ادامه‌ی طرح احداث سد چاه‌نیمه، سد سیستان و شبکه‌ی انتقال آب به وسیله‌ی کانال‌های بتنی ادامه یافته و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، اما نوسانات آبی و عدم تثبیت حقابه‌ی سیستان، هم‌چنان بر طبل بی‌تابی و عطش سیستان می‌کوبد.


و این دغدغه‌ی دائمی سیستانیان، گاه مورد بهره‌برداری‌های سیاسی قرار می‌گیرد. کسی برای اخذ رأی از مردم، ذهن آنان را به اکتشافی توهمی جلب می‌کند و مدعی می‌شود که رودخانه‌هایی زیر زمین در سیستان جاری است و مسئولین متعددی را نیز بکار می‌گیرد تا به اثبات آن بپردازند. اینکه در سفیدآبه، در چاهی، آب این رودخانه‌ی جاری، قابل رؤیت است، اما یافته‌های علمی چنین ادعایی را نتوانست تایید نماید.


سطح چاه‌نیمه‌ها را افزایش دادند، اما دغدغه‌ی حقابه، هم‌چنان بر اذهان سیستانیان مثل پتک می‌کوبد. وکیلی در پاسخ به اعتراض مردم به اجرای خط دوم انتقال آب زابل به زاهدان، چنین می‌گوید: «همه‌ی شهرهای استان را دولت از دریای عمان، آبرسانی می‌کند. اجرای این خط لوله، انتقال آن آب را به صورت معکوس از زاهدان به زابل، تسریع خواهد کرد.». با طرح این موضوع، سرابی دیگر جلوی چشمان منتظر آب مردم سیستان، قرار می‌گیرد. انتقال آب شرب از دریای عمان!


عمر خشکسالی مزمن و بی سابقه‌ی سیستان به دو دهه می‌رسد. طرح آبیاری دشت سیستان و انتقال آب با لوله به 46 هزار هکتار از زمین‌های زراعی تصویب و به مرحله‌ی اجرا می‌رسد تا شاید بخشی از آلام مردم رنج‌دیده‌ی سیستان، التیام یابد، اما باز هم عدم تثبیت حقابه‌، این طرح عظیم و سرمایه‌بر را نیز در هاله‌ای از نومیدی قرار داده است.


مردم تشنه‌ی سیستان طی سالیان متمادی در دام دسیسه‌های متعدد دشمن گرفتار آمده و هر از چندی به امید یافتن آب، به سراغ سرابی دیگر رفته‌اند و این بار به آنان سرابی به نام «آب‌های ژرف»، نشان داده می‌شود.

گفته می‌شد، طرح اکتشاف آب‌های ژرف از اعماق زمین، قرار است با کمک محققان روس در ایران اجرایی شود تا راهکاری برای بحران کم‌آبی و ت‌مین آب کشور باشد.


چندی پیش نیز هیئت‌وزیران با صدور بخشنامه‌ای در 11 مرداد ماه، مبلغ 250 میلیارد ریال اعتبار از محل اعتبارات مدیریت بحران برای تأمین آب‌شرب اضطراری استان سیستان و بلوچستان در قالب انجام حفاری «آب ژرف» تصویب نمود.

دراینکه جزئیات و اهداف این پروژه چیست و تا چه حد راهگشای تأمین منابع آبی است، ابهاماتی وجود دارد و این سئوال مطرح است که انجام این طرح تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟ 

آیا می‌تواند راهکار مناسب علمی و عملی برای تأمین منابع آبی در سیستان باشد و آیا واقعاً وقت آن رسیده که از آب¬های ژرف به عنوان منابع جایگزین فعلی استفاده کرد؟ 

آیا در صورت تحقق، فاجعه‌ی زیست‌محیطی یا فرونشست یا زلزله، حادث نمی‌شود؟ 

و آیا دلیل انتخاب، سیستان و بلوچستان از روی دل‌سوزی و حل مشکل مردم این منطقه، بوده یا این استان به عنوان آزمایشگاهی از بیم مخاطرات متصوره، انتخاب شده است؟


این‌ها سئوالاتی است که اغلب اهل فن، دلسوزان و دغدغه‌مندان سیستان را به خود جلب نموده است، بنابراین در نگارش حاضر، به صورت اجمالی به این موضوع خواهیم پرداخت.


ادامه دارد ...

عباس نورزایی
۰۷:۱۹۰۲
مرداد

یادداشت/ عباس نورزائی

پاپایا که در عُرف به خربزه‌ی ‌درختی، مشهور است، میوه ای طبی شناخته شده که حاوی مواد هضم کنندگی ویژه‌ای بوده و غنی از ویتامین Cو ویتامین A و آهن است. خاصیت اصلی این میوه مربوط به آنزیم پاپایین است که همان ویژگی پیسین که یکی از آنزیم‌های شیره‌ی معده است و به تجزیه‌ی پروتئین کمک می‌کند و مدر نیز هست را دارا می‌باشد. فیبرین موجود در آن برای انعقاد خون مفید است. برگ‌های آن حاوی عنصر کارپین است که در بی‌نظمی‌های قاعدگی و اختلالات گوارشی نظیر اسهال بسیار مفید است. استفاده از پاپایای خام خرد شده در غذا و سالاد علاوه بر ترد کردن و خوش‌طعم کردن مزه‌ی غذا و سالاد به هضم آنها نیز کمک می‌نماید.

یکی از فواید پاپایا پیش‌گیری از سرطان است، پاپایا یک منبع غنی از آنتی‌اکسیدان است که بدن برای مبارزه با سلول‌های عامل سرطان به آن نیاز دارد.

پاپایا برای برطرف کردن مشکلات گوارشی، افزایش نیروی بدن، مانع از پیری زودرس، حمله و سکته قلبی است که حاوی آنتی اکسیدان بوده و التهاب را درمان می‌کند.

این میوه‌ی منحصربفرد همچنین زگیل را از بین می‌برد، عفونت‌های قارچی روی پوست را از بین می‌برد و التهاب ناشی از سرماخوردگی را برطرف می‌کند.

گونه‌های محلی پاپایا، عمدتاً در استان سیستان و بلوچستان و اندکی نیز در در استان هرمزگان، وجود دارد. درختان این میوه در استان سیستان و بلوچستان به صورت باغ مستقل وجود ندارند بلکه به صورت معدود در مرز باغات کاشته می‌شوند که برابر آمار ارائه شده از سوی سازمان جهادکشاورزی استان، مجموعاً سطحی معادل 25 هکتار را شامل می‌شوند.

این درختان، چند ساله هستند که ارتفاعشان گاه به 10 متر هم می‌رسد. یکی از دلایلی که کشاورزان به تولید اندک و در حد خود مصرفی این میوه‌ی مقوی و با خواص بسیار بالا می‌پردازند، ارتفاع بالا، توان اندک تنه‌ی درخت برای بالا رفتن و چیدن میوه می‌باشد. با توجه به ارتفاع این درخت، باید با استفاده از چوب‌های بلند و یا تکان دادن به صورت غیر اصولی میوه ها را چید که با توجه به ظرافت میوه، موجب لهیدگی و عدم بازارپسندی آن فراهم می‌شود.

از طرفی فاصله‌ی بین درختان، بسته به ارتفاع‌شان باید بیشتر باشد و در نتیجه تراکم درخت در واحد سطح نیز کم و نهایتاً میزان تولید محصول کم می‌باشد .

در بازدیدی که نگارنده در سال 2004 میلادی از مرکز تحقیقات های‌تِک آکادمی جنگل‌داری ایالت یوننان در کشور چین داشتم، آنها از رقم خاصی از این میوه را تولید کرده بودند که کشت زراعی این گیاه را به صورت یک‌ساله و با استفاده از جوی و پشته میسر ساخته بود.

در این روش کاشت، نهال‌های تولیدی پس از انتقال از نهالستان در مزرعه کشت می‌شود، ظرف یک سال میوه‌اش را می‌دد و پس از برداشت کامل میوه، پاییز می‌کند . باید بقایای گیاه جمع‌آوری و برای مزرعه کاشت در سال بعد، اماده شود.

در حال حاضر، سطح قابل توجهی از اراضی دشت‌های استان سیستان و بلوچستان، خصوصاً در شهرستان‌های کنارک و چابهار، به کشت هندوانه اختصاص می یابد که با نگاه میزان آب مصرفی، اصلاً صرفه‌ی اقتصادی ندارد.

همان مزارع را در وهله ی اول می‌توان به کشت این محصول ذی‌قیمت اختصاص داد و با توجه به وجود زمینه و فرهنگ کاشت و مصرف این میوه در شهرستان‌های سرباز، نیکشهر، کنارک و چابهار و قسمت‌هایی دیگر از شهرستان‌های استان، رقم مورد نظر را از کشور چین وارد و پس از انتقال دانش فنی مربوطه در نهالستان‌های استان تولید و ترویج نمود و زمینه‌ی صادرات و فرآوری صنعتی را هم ایجاد کرد.

 با توجه به بررسی به عمل آمده و فواصل کشت و وزن هر دانه از میوه‌ها، می‌توان گفت از هر هکتار 75 تن میوه برداشت خواهیم کرد، برگ این درخت نیز استفاده‌ی دارویی دارد و تنها از محل فروش این میوه، مبلغی قریب به 375 میلیون تومان به قیمت ‌روز، عاید کشاوزران خواهد شد.


عباس نورزایی