هامون خاک فشان یا هامون آتش فشان/راهکارهای مقابله با بحران آتش سوزی/به قلم عباس نورزائی
چرخهاى از فرسایش و رسوب، در کاسهى زمینریختی سیستان، هموارهى تاریخ، خودنمایی میکند. هیرمند، که از پر آبترین رودخانههای افغانستان و ایران است و به دلیل همان عظمتش، در افغانستان، دریای هلمند خوانده میشود، رسوبات خود را از مسیری به طول 1100 کیلومتر، تقدیم دشت سیستان و عرصهى قریب به پانصدهزار هکتاری دریاچهى هامون میکند.
شرح درد تولد نوزاد هامون
شاخههای رودخانه و انهار بزرگ، به محض اینکه به هامون میریزد، تغییر نام میدهد و به اصطلاح تختکنشینان هامون، به «رونگ»، نامیده میشود و دو طرف رونگها در بعضی از نقاط، محلی برای انباشت ماسه شکل میگیرد که به آن «ریگ» می گویند. رونگها، مسیرهایی هستند که نسبت به عرصه های دو طرف در دریاچه، گودتر میباشند، به همین دلیل، حالت تونلی برای بادهای موسمی محسوب میشوند و در چنین محلهایی، باد کانالیزه شده، شدت مییابد، ماسههای روانی که از مسیری طولانی با آب، همراه شدهاند، به دلیل آرام گرفتن در عرصهى کمشیب هامون، در کرانههای رونگها، جاخوش میکنند اما بادی که در این تونل میافتد، با تازیانههای وحشت، ریگها(ماسهبادیها) را بر داشته، به جریانی معکوس میاندازد، اندکی که مسیر آمده را طی کرد، به مزارع و منازل روستاییان و شهروندان، جادهها، کانالهای آبیاری و خلاصه همهى نقاط میرسد و حیات را مختل میسازد.
آب هیرمند در مواقع سیلابی، علاوه بر ماسهها، رسوبات ریزدانهای را نیز که در خود حل کرده، به همراه دارد که در تلاطم آب محوند و خود دلیل گلآلودگی سیلاب محسوب میشوند، اما وقتی هامون زایمان میکند، این فرونهشتهها، همهى عرصه را در بر میگیرند و تنها زیر آب، رطوبت خاک و یا در پناه ریشهى گیاهان آرام میگیرند.
نبود یا کمبود هر کدام از این سه آرام بخش در هامون، موجب می شود تا با سوز تازیانهى باد، وحشت، سراسر وجود ریزدانهها را فرا گیرد، صدها متر به هوا رفته و صدها کیلومتر از سرزمین کشور ما و کشورهای دیگر را در بر گیرند، زندگی انسانها را مختل نمایند و نوای نکبت و بدبختی و آوای کوچ به نقاط دیگر برای مردم مجاور دریاچه سر دهند.
در چنین شرایطی است که وجود گیاهان آبزی و کنار آبزی، اهمیت چندبارهى خود را نمایان میسازد. گیاهانی که به صورت طبیعی در اکوسیستم خود، استقرار یافته و رشد میکنند و تثبیت میگردند، برای ما امری ساده و طبیعی و بدون خرج به نظر میآیند، اما وقتی امکانات را برای کاشت دستی و ایجاد همان اکوسیستم به صورت مصنوعی بسیج میکنید، تازه متوجه میشوید که با میلیاردها تومان هزینه و دهها سال زمان، اندکی از آن را نیز نمی توانی احیاء کنی.
در حال حاضر، هامون بسان پیکر نیمهجانی است که مغضوب انساننماهایی قرار گرفته که یا مستقیماً آب را به روی آن قطع میکنند، یا به دلیل برنامهریزیهای غلط، به طبیعت آن لطمه میزنند، یا با طمعورزی برای سودی آنی در عرصهی آن، مرکب آهنین، جولان میدهند و یا به دلیل سادهانگاری و بیاحتیاطی، در آن آتش روشن نموده، هکتارها از درختان جنگلی و بوتههای مرتعی آن را همه ساله به آتش میکشند و یا مسئولینی که بر کرسی ریاست تکیه زده، در مقابل جان میلیونها جاندار گیاهی و حیوانیِ این عرصه، احساس مسئولیت نمینمایند یا اگر میکنند، ردههای بالاتر آنان که کوس رسواییشان در جنگلهای شمال اخیراً در کلاله، چندی پیش در ایلام و نقاط دیگر، گوش آفاق را کر نموده است، از آنان حمایت و پشتیبانی مالی و برنامهریزی نمیکنند.
آخرین آتشسوزی در سیستان، روز گذشته در جنگل 60 هزار هکتاری لورگباغ در شهرستان نیمروز به وقوع پیوست و متأسفانه به گفتهی فرماندار این شهرستان، نزدیک به بیست هکتار جنگل ذیقیمت، طعمهی حریق گردید و عمق فاجعه زمانی رخ نمود که مردم و عواملی که قصد اطفاء حریق را داشتند، با دست خالی وارد حیطهی اقتدار آتش شدند و با استفاده از سرشاخهی درختان به روش بدویان و کمک مردم، آتش را مهار کردند.
شبهه: آتش زدن عمدی عرصههای هامون، امری عادی و مسبوق به سابقه است.
عرصهی هامون بسته به موقعیتش، بخشی دارای آب عمیق، بخشی نیزار، قسمتهایی لویی، اشک، تزگ و بونیزار بوده است. عرصههای لویی را پس از خشک شدن سالیانه، به طور عمدی مردم آتش میزدند تا در سال بعد جوانههای تازهی لویی رویش کند و الیافهای خشک لویی، دریا را پر نکند. اما هیچ زمانی درختان گز و بوتههای مرتعی را آتش نمیزدهاند.
عواقب آتشسوزی جنگل
آتشسوزی، علاوه بر نابودی درختان جنگل و پوشش مرتعی، سبب به هم خوردن اکولوژی گردیده و حیات جانوران را نیز به مخاطره میاندازد، کما اینکه شاهدان نقل کرده اند، تعدادی خوکچه به نقاط دیگر متواری شدهاند و هزاران حیوان ریز و درشت دیگر و پرندگان، مأوای خود را از دست دادهاند.
آتش سوزی، ترکیب گونههای گیاهی عرصه را مختل نموده و سبب تضعیف پایداری گـونههای نادر و ذخایر ژنتیکی میشود و چند سال پس از وقـوع آتشسوزی در این منطقه، ممکن است، گونههای مهاجر و مهاجم، سطح عرصه را تسخیر نموده و تیپ جامعهی گیاهی گذشته را تحت تأثیر قرار دهند . همچنین آتشسوزی، سبب به هم خوردن میزان همسالی درختان و نابودی نهالهای جوان و فقیر شدن خاک و دِفُرمه شدن شکل ظاهری درختان میشود و میتوان گفت آتش به سرعت اندوختهی قرون و اعصار محیطزیست را در میان شعلههای بیرحم، به دود و خاکستر تبدیل میکند.
گارد حفاظت از جنگلها و مراتع و محیطبانان حفاظت از محیطزیست، چه میکنند؟
کار حفاظت از جنگلها و مراتع به گاردی از نیروهای انتظامی سپرده شده است که باید همواره در عرصهها گشتزنی نمایند و هشدارهای لازم را به افراد ذیمدخل بدهند، از سویی باید در نزدیکترین اماکن به جنگلها نیرو و امکانات لازم برای اطفاء احتمالی حریق در اختیار داشته باشند.
عرصهی آتشگرفته، با احتمال زیاد در محدودهی حفاظت شدهی سازمان حفاظت از محیط زیست قرار داشته و الزاماً باید محیطبانان مربوطه نیز در اینجا با امکانات لازم به دیدهبانی میپرداختهاند، به نظر میرسد اینها به آرمانهای قانونی صرفاً بر روی کاغذ باقی ماندهاند.
برای جلوگیری از تکرار این وقایع، چه باید کرد؟
الف: پیشگیری
1- هرکجا اکسیژن هوا، مواد سوختنی و شعله، در مجاورت هم قرار گیرند، آتش بهوجود خواهد آمد. انسان برای اجتناب از خطر آتشسوزی و برای حفظ سرمایههای طبیعی و جنگلها و مراتع، باید این سه عامل را از هم دیگر دور نگهدارد. اکسیژن هوا که در کنترل انسان نیست، پس فقط شعله و مواد سوختنی را میتوان کنترل کرد. این بهترین راه پیشگیری از آتشسوزی است. همهی گیاهان جنگل و مرتع، مواد سوختنی را تشکیل میدهند. علوفه و چوب، با کمترین شعلهای آتش میگیرند و خاموش کردن آن کار دشواری است. این بدین معنی است که مواد سوختنی هم در کنترل انسان نیست. پس دیگر چارهای جز اجتناب از ایجاد شعله نیست، همه باید مواظب باشند، روشن کردن آتش در جنگل خطر ایجاد آتشسوزی را به دنبال دارد.
2- گیاهان و علوفهی سطح جنگل و مرتع را باید حتیالامکان با چرای دام و برداشت دستی کاهش داد، تنه های پوسیده و خشک درختان را پاکسازی کرد.
3- ایجاد خطوط فاصله بین قطعات جنگل و کاشت گونههای آتشبُر در فواصل منظم نیز از عوامل مهم برای جلوگیری از حرکت و سرایت آتش میباشد.
4- ایجاد مرزهای خاکی و سنگچین بین قطعات مزارع و حاشیهی جنگل و مرتع هم در جلوگیری از حرکت آتش بسیار مهم است.
ب- کنترل و مهار
1- استقرار عوامل حفاظتی جنگلها در ایستگاههایی نزدیک و قابل دسترس به جنگلها و مراتع و تجهیز آن ها به وسایل ابتدایی مانند بیل، کلنگ، آتشکوب، شنکش و وسایل پیشرفته مانند خاموشکنندههای آبی و پودری و خودروهای تانکردار و یا تراکتورهایی با گاوآهن برای ایجاد شیار آتشبُر.
2- برای کنترل و مهار آتشسوزی ابتدا ما باید از وقوع حریق به سرعت آگاه شویم. مهار آتشسوزی در لحظات اولیه بسیار سادهتر از زمان گسترش و تقویت آن است. برای اطلاع از وقوع آتشسوزی میتوان از برجهای دیدبانی و امکانات ماهوارهای استفاده نمود و نیز هوشیاری ساکنین عرصه های مجاور جنگلها یکی از عوامل آگاهی از وقوع آتشسوزی است. با استفــاده از بیسیم و تلفن میتوان نهادهای اجتماعی، انتظامی و مسئولین منطقهای را در جریان آتشسوزی قرارداد تا از وجود نیروهای امداد و نجات و آتشنشان برای اطفاء حریق استقاده نمایند .
3- بهترین راه کنترل و کاهش خسارت اقدام ساکنین نزدیک محل آتشسوزی به مثل آنچه در لورگباغ، صورت گرفت، برای خاموش کردن آتش است، در لحظات اولیهی آتشسوزی چند نفر میتوانند با امکانات ابتدایی از قبیل سرشاخه های درختان، شعلههای آتش را مهار کنند و یا جهت آنرا به سوی نقاط کم تراکم و لخت جنگل و مرتع یا به طرف کانالها و نهرها هدایت نمود.
باید توجه داشت که یکی از عوامل گسترش آتش سوزی وجود باد است .بنابراین خلاف جهت باد به هیچوجه نمی توان آتش را مهار نمود .
4- در مواردی که گستردگی حریق و وزش باد کار مهار را دشوار نماید باید از نیروهای سازمان یافتهی امداد و نجات و امکانات هوایی استفاده نمود و یا با قطع درختان و پاکسازی مسیر آتشسوزی، برای ادامهی آن محدودیت ایجاد نمود.
5- کنتـرل رفتار مردمی که در حاشیه ی عرصههای جنگلی و مرتعی زندگی میکنند با تهیه و نصب تابلوهای هشدار دهنده و آموزش آنان برای اجتناب از روشن کردن آتش در جنگل و مرتع و جلوگیری از آتش زدن پسچر مزارع حاشیهی جنگل و یا کنـترل چنین آتشسوزیهایی با شخم زدن اطراف مزرعه، مهمترین راه پیشگیری حریق است.
6- همچنین با اطلاع رسانی و انتشار پیامهای هشدار دهنده به گردشگران، شکارچیان و بهرهبرداران عرصههای جنگلی و مرتعی میتوان خطرات ایجاد شعله در جنگلها و مراتع را به صورت جدی برایشان بیان نمود.
7- احیاء و بازسازی منطقهی سوخته و رویش مجدد و یا جنگلکاری دوباره، اصول اساسی حفظ و پایداری محیط زیست است.
8- با احداث مکانهایی جهت پختوپز غذاهای خانوادههایی که به جنگل جهت تفریح و بازدید میآیند و همچنین کنترل مردم جهت اینکه در مکانهای موردنظر تردد نمایند و ممانعت از رفتن به مناطق پر خطر جنگل و آموزش لازم جهت خاموش کردن آتشهای باقی مانده قبل از ترک محل.