فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

عباس نورزائی

تعدادی روستای جزیره‌ای در دریاچه‌ی هامون، با نابودی نیزارها تخریب شدند، مردمش آواره و به روستاهای خارج از هامون، پناه بردند.

روستاهای خارج از هامون، با وقوع سیلاب ۱۳۷۰، به تل‌هایی از خاک تبدیل شدند، اما دولت وقت، همه‌ی جمعیت این آبادی‌ها را در یک جا تجمیع کرد و برای‌شان خانه ساخت و نامش را گذاشت: «مجتمع علی‌اکبر». این مجتمع، در بخش کوه‌خواجه شهرستان هامون استان سیستان و بلوچستان و در ۲۷ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل واقع شده است.

پس از چندی به دلیل جمعیت بالای ده‌هزار نفر، عنوانی سنگین بر آن نهاده شد و این‌جا را «شهر علی‌اکبر» نامیدند. شهری که به جز یک تابلوی سندبلاست شده زیر شلاق بادهای ۱۲۰ روزه که اینک به‌زعم کارشناسان ۱۸۰ روزه شده، بی‌رنگ شده است و به زحمت خوانده می‌شود، همان‌طور که به زحمت با دیدگان مسئولین این کشور، دیده می‌شود.

شهری که سیتی‌سنتر ندارد، بازار و فروشگاه ندارد، از چراغ‌های نورانی، جاذبه‌های تفریحی و امکانات شهری، در آن خبری نیست. این‌جا را حتی نمی‌توان «روستا» هم نامید، چرا که از آیات و معیارهای روستا در آن خبری نیست. نه زراعتی، نه دامی، نه صنعتی، نه مراودات و انسجام اجتماعی، اما ریزگردهای هامون، ترکش‌های خشکی انهار و رودخانه‌ی هیرمند و سوءمدیریت شدید و مزمن در دستگاه‌های دولتی و فرار نخبگان محلی، امان مردم را بریده است.


در خیابان‌های این شهر، تنها یک رنگ، «رنگ بِژ» که رنگ خاک است، خودنمایی می‌کند. مردم، با چهره‌های تکیده، رنجور، شرمسار در مقابل فرزندان، به قول سیستانی‌های قدیم، «نه دستی که بر سر زنند و نه پایی که بگریزند» در اسارتِ ننگ نداری و به امید این‌که هیرمند، خروشی گیرد و جریان یابد، مانده‌اند.

حجمِ نداری، سهمیه‌ی اندکِ پوشش، نقش کمیته‌ی امداد را نخ‌نما کرده است. بخش وسیعی از مردم این شهر و روستاهای اطراف، حتی از پوشش‌های بیمه‌ای بی‌بهره‌اند.

خانوارهای فراوانی فقط با یارانه و نانی که معدودی از خیرین با حواله‌ی امام‌جمعه به آنان می‌دهند، چون قطره‌های آبی که بر لبان فردی محتضر می‌چکد، نفس می‌کشند.

دولت هیچ برنامه‌ای برای سامان دادن و توان‌بخشی به این جامعه‌ی بلازده ندارد. امام‌جمعه نیز که خود هیچ امکانی جز ارشاد مردم در اختیار ندارد، حلقه‌ی وصل مردم با نهادها و خیریه‌های زیادی شده و اینک چونان رزمنده‌ای که همه‌ی خاکریزهایش را دشمن فتح کرده، مأیوسانه سخن می‌گوید.

به گفته‌ی رئیس کمیته‌ی امداد بخش تیمورآباد که این به اصطلاح شهر در آن واقع است، جمعیت اینجا ۳۳۰۰ خانوار یعنی ۱۱۵۰۰ نفر می‌باشد که تا کنون ۲۰۰۰ خانوار زیرپوشش کمیته قرار دارند تا به طور متوسط یک خانوار ۳ نفره از مستمری ۷۱ هزارتومانی ماهیانه برخوردار شود!

 این‌جا کلکسیونی از انواع بیماران است. آنان که بیمار نیستند، بیماردار هستند و رنجی بیش‌تر از بیماران را متحملند. تعداد ۳۴ نفر بیمار خاص و صعب‌العلاج در این شهر زندگی می‌کنند که هیچ یاوری ندارند و خانواده‌های‌شان برای زنده‌ماندن خود با شرایط سخت منطقه، دست و پنجه نرم می‌کنند.

مرگی که چون خوره‌ی عصای حضرت سلیمان، اندرونه‌ی جسم و روح این مردم را فراگرفته است و بدون صدا پیش می‌رود. اینجا مثل همه ی نقاط سیستان، زلزله‌ای به مقیاس ۲۰ ریشتر به وقوع پیوسته است.

خدای من، انسانیت را چه شده است؟ نوع‌دوستی، چه معنا و مفهومی دارد؟ کجایند مؤمنین به پیامبر رحمت که فرمود: «آن که سیر بخوابد و همسایه‌اش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است»؟

کجایند شیعیان امام یتیمان و مستمندان که توشه‌ی نان و خرمای علی(ع) را در کوچه‌های این شهر بر دوش گذاشته، به یاری این مردم نجیب و وفادار بشتابند؟

اینک این ندای «یاللمسلمین» ماست، یادآوری می‌کنم والاپیامبرمان چه فرموده است: «من سَمِعَ رَجِلاً یُنادی یا للمسلمین فلم یَجِبه فلیس بمسلم؛ هرکس بشنود که مردی مسلمانان را به کمک می‌طلبد و او اجابت نکند، مسلمان نیست.»

 


۹۷/۰۹/۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس نورزایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی