اقوام و طوایف استان سیستان و بلوچستان و زمینههای انسجامبخشی به گروههای قومی(قسمت اول)
پژوهشی از: عباس نورزائی
اقوام و طوایف استان سیستان و بلوچستان، به دلیل تعدد و پراکندگی در سطح استان و دراختیار داشتن کامل بافت اجتماعی و فرهنگی استان، تقریباً نقش اساسی و بی بدیلی در تحقق وفاق اجتماعی و ایجاد امنیت در منطقه دارند.
همجواری استان با کشورهای افغانستان و پاکستان که دارای نظام اجتماعی قومی و قبیلهای میباشند، شرایط اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی خاص استان، دخالت مستمر کشورهای فرامنطقهای در منطقه و وجود دو مذهب شیعه و سنی در استان، از جمله مهمترین عوامل تحریک کنندهی اقوام و طوایف استان است که گاه، زمینههای پارهای جرقههای تفرقه را مهیا میسازد.
بنابراین باعنایت به موارد فوق و علم به منسجم بودن ساختارهای قومی و قبیلهای در این استان، میتوان با بررسی دقیق مواضع، تفکرات، آداب و رسوم، شیوههای زندگی و راههای تأمین مخارج و مایحتاج زندگی اقوام و طوایف استان، راهکارهای مؤثر در ایجاد وفاق اجتماعی و امنیت در سطح منطقه را که تحت تأثیر شدید نظام طایفهای در این استان میباشد، کشف و ضمن اجرایی نمودن آنها باعث فاصله گرفتن از نقاط تعارض و نزدیکی بیش از پیش اقوام و طوایف به یکدیگر و همچنین گرایش به سمت نظام مدنی جامعه و در نتیجه ارتقاء سطح وحدت و امنیت در استان شد.
از دیرباز سازمان اجتماعی در منطقه، به دلیل نبود و یا ضعف حکومت مرکزی به گونهای رقم خورده است که نظام ملوکالطوایفی در بین اقوام و طوایف برقرار باشد و سالیان دراز، بر اساس سلسله مراتب قومی، امور مربوط به تأمین امنیت، دفاع در مقابل دشمنان داخلی و خارجی، برقراری نظم داخلی و رسیدگی به اختلافات و دعاوی افراد در هر طایفه، توسط نظام طایفهای انجام میشده است، بنابر این قوانین نانوشته و سنتهایی در درون اقوام و طوایف شکل گرفته است که از قوام و بقایی بسیار نیرومند برخوردار است.
با پبروزی انقلاب اسلامی و سیطرهی نهادهای امنیتی، نظم داخلی و فعالیت های حمایتی توسط نظام و سیطرهی هر چه بیشتر و قویتر دولت در نقطه نقطهی سرزمین استان، گرچه تصور میشد تا این نظام طایفهای، آرام آرام با افزایش سطح تحصیلات در آحاد مردم، از بین برود یا سستتر شود، اما با تغییر شکل یافتن و با رویکردی دیگر، حیاتی دوباره یافت و کارآیی نوین خود را در عرصههای مورد نظر به عنوان یک حزب غیررسمی و بالقوه به منصهی ظهور گذاشت.
سرداران و سران طوایف با اصول و ارزشهای آمرانه و بعضاً ظالمانه، با تأثیرات فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی، جای خود را به افراد تحصیلکرده و مردمی داده و این گروههای منسجم قومی، به عنوان قویترین و ریشهدارترین «گروه اجتماعی»، به دلیل داشتن نیای مشترک، وارد عرصههای مختلف اجتماعی گشته و با استفاده از قوانین و سنتهای ترکیبی(از قوانین کشور و هنجارهای قومی و نظام مردمداری منطقه)، کارآیی خود را به اثبات رسانده است.
طایفه، گروهی از انسانهاست که اعضای آن دارای ویژگیهای نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. همچنین گروههای قومی، اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آباء و اجدادشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمدهباشد. بنابر این، یک گروه قومی میتواند یک جامعهی فرهنگی نیز باشد.