مهار سیلابی در این حجم و عظمت در سیستان، مدیون زیرساختهایی است که گذشتگان ایجاد کردهاند، کسی به نام خود مصادره نکند.
عباس نورزائی
در سال ۱۳۷۰ سیلاب معروف به نوحکَلو وارد سیستان شد. نقاط متعددی را به زیر آب برد. نزدیک به ۱۲۰۰۰ خانوار بیخانمان شدند، تعدادی کشته و زیرساختهای عمومی مثل جادهها، پلها، تأسیسات آبرسانی، برقرسانی، مدارس، ساختمان خانههای بهداشت، اراضی زراعی مردم و ... دچار خسران بزرگی شد.
در این سال:
۱ - سیلبند مرزی از کهک، چوتو، شاهگل، میلک تا مرز خشکی ایران و افغانستان، وجود نداشت.
۲- سد و دهانهی آبگیر مجهز به تجهیزات کنترل ورودی در رودخانههای شیردل، گلمیر، چوچهگلمیر وجود نداشت.
۳- سیلبند دو طرفهی مهندسی با عرض مناسب، بعد از سدکهک بر شاخهی سیستان تا زهک، جزینک، سدسیستان، نُهرآب و سپس در دوشاخهای لورگباغ و افضلآباد وجود نداشت.
۴- مسیر رودخانه، از 54 قوس یا خورد تشکیل شده بود که خود این خوردها و از جمله احمدعلیخان، گرگیچ، حسناکبر و خورد فیروزهای، عامل شکسته شدن سیلبند سنتی شده و تعداد زیادی از روستاهای مسیر را به زیر آب برد و این قوسها تثبیت فنی نشده بود.
۵- مسیر رودخانه، اصلاح مهندسی نشده بود.
۶- پل دوم نُهراب وجود نداشت و سدزهک نیز به دلیل قدمت بنا، توان عبور کامیون و خودرو را همزمان با دبی بالا نداشت.
۷- پل جزینک که اخیراً بر روی شاخهی سیستان و در مسیر جادهی ترانزیکی میلک احداث شده، وجود نداشت.
۸- پل کهک وجود نداشت و تردد از روی سدکهک انجام میشد.
۹- بین مناطق خشکی و بستر دریاچهی هامون، سیلبندی سنتی، بدون کوبش فنی، با ارتفاع اندک، بدون ابنیهی فنی و گاه دارای پیچ و خمهای فراوان وجود داشت که بخش وسیعی از انرژی ستادهای سیل و مردم، صرف نگهداری آن میشد تا آب از جانب دریاچه به روستاها و مزارع، وارد نشود. که در قالب یک طرح فراملی احداث این سیلبند یا به قول قدیمیها گوره، یا به قول امروزیها دایک، به صورت فنی با رفع نواقص مورد نظر و با ارتفاع مناسب از ورمال در شهرستان هامون تا بعد از روستای دهمرده در شهرستان هیرمند، احداث شد.
۱۰- برای جلوگیری از فشار به سدزهک و کاهش آب از رودخانهی سیستان، کانال بزرگی به نام سرریز نیاتک احداث شد که قبل از سدزهک، در محلی به نام عباسرستم یا حسنکی، دبی بالایی از سیلابها را به عنوان سوپاپ اطمینان، به سمت دریاچههای هامون، هدایت میکند.
۱۱- ذخائر چاهنیمهی چهارم با ظرفیتی قابل توجه، وجود نداشت.
بنابراین در وهلهی اول باید مدیون نظام مقدس جمهوری اسلامی بود که با اراده برای احداث این طرحها ابرام داشت و بهحمدالله برای ارائهی خدمت، باقیماند تا مدیران فعلی در حداقل هوشیاری و مدیریت و مردم ما با کمترین مشکل و دغدغه بتوانند سیلاب را کنترل کنند.
در وهلهی دوم باید از همهی مدیرانی که حتی قبل از انقلاب در سازمان آبیاری سیستان و مهندسین مشاور کاژهسانیو که چاهنیمهها را طراحی کردهاند و مدیرانی که طی سالیان بعد از انقلاب، به ویژه در فرمانداری زابل، امور آب سیستان، سازمان عمران سیستان، جهادسازندگی سیستان حضور داشتهاند و همهی دستگاههای دولتی که به نحوی مرتبط بودهاند، سپاسگزاری کرد.
در وهله ی سوم زحمات مدیران امروزین بحران در شهرستانهای منطقهی سیستان و مدیران بحران استان که با تصمیمات بهموقع و مدیریت بر توزیع آب و رفع موانع جزئی تا این لحظه مانع از ورود خسارت به جامعه شدهاند باید تشکر کرد.
یادآور میشوم در سال ۱۳۷۰، همایشی با عنوان «سیمای فردای سیستان»، برای ترسیم سیستان بعد از سیلاب و خرابی، در دانشکدهی کشاورزی زابل برگزار شد. نگارنده، مجموعهای تحقیقی با عنوان «در کجاوهی سیلاب، گزارش مشروح و تحلیلی وقوع سیلاب ۷۰-۶۹» را تدوین و از طریق دبیرخانهی این همایش منتشر نمودم که خواندن آن را به همهی دستاندکاران و علاقمندان سیستان، توصیه میکنم.
در این مجموعه، تاریخچهی وقوع سیلاب در سیستان، چرخهی ورودی و خروجی سیلابها به سیستان، وضعیت هامونها، جداول دبی لحظهای به تفکیک روزف طی حدود یک ماه جریان سیلاب، نمودارها، نقشههای هیدرولوژیکی، نقشههای مناطقی که به زیر آب رفته، اسامی روستاها، جداول اطلاعات خرابیها و احجام آنها به طور مشروح درج است.