زنگیان مست، تیغ دودم خود را ناشیانه به سمت جهادکشاورزی، به چرخش در آوردند.
عباس نورزائی
مظلومترین قشر از جامعهی ما، روستائیان و کشاورزان هستند و انقلاب اسلامی ما، برای ساماندادن به وضع آنها بزرگترین برنامهی توسعهی روستایی را در بُعد عمران روستایی به وسیلهی نهاد ابتکاری حضرت امام خمینی(ره) به اجرا درآورد.
نهادی که از بزرگترین سرمایهی انسانیِ انقلابی و مؤمن برخوردار بود و کارنامهی وزینی از خود از سازندگی روستاها، بردن پیام انقلاب به روستاها و در قلوب روستائیان، ایفای نقش سومین رکن از دفاع مقدس در قالب مهندسی رزمی و کسب مدال افتخار «سنگرسازان بیسنگر»، بهجا گذاشته است.
با اداغام وزارت جهادسازندگی و وزارت کشاورزی، وزارت جدیدی با عنوان «جهادکشاورزی» شکل گرفت و مأموریت یافت تا آن رسالت ترسیمشده توسط معمار انقلاب را استمرار بخشد.
اگر چند روز همگام با جهادگران جهادکشاورزی باشی و به مزارع، باغات، دامداریها، مناطق عشایری، دریاها، جنگلها و مراتع و حوزههای آبخیز روانه شوی، درخواهی یافت که چه عرصهی وسیعی پیش روی این دلدادگان امام و رهبری و اسلام ناب محمدی قرار دارد.
در یادداشتهای متعددی بهعنوان کسی که بهعنوان حافظهی تاریخی این تشکیلات بهحساب میآیم، به بخشهایی از اقدامات جهادکشاورزی منتقد بودهام و بهقصد تأثیرگذاری و شفافسازی برای اصلاح امور به واکاوی طرحها و پیشنهادات اصلاحی پرداختهام و قطعاً بدون اغماض و جانبداری از شخص یا جریانی خاص، به این رویه ادامه خواهم داد و صد البته، رعایت حرمت و آبروی همهی خدمتگذاران در هر دستگاه و سازمانی که مورد بحث باشد، خواهد شد.
طی چند روز گذشته، رسانههای مختلف مجازی و واقعی، مطالبی را مستند یا غیرمستند در ارتباط با «قاچاق دام زنده» منتشر کردهاند و تیترها و لید این مطالب بهگونهای تنظیم شده است که انگار دو کارمند جهادکشاورزیِ مورد هجوم این رسانهها،عامل و مسبب همهی بدبختیهای مردم در رابطه با کمبود گوشت در کشور هستند و دفعتاً واحده اتفاق افتاده و به صورت بسیار ملایم و گاه تند، آن را با سوءمدیریت یا ضعف مدیریت در این سازمان خدوم، گره زدهاند.
شبکهی قاچاق دام زنده و گوشت در استان ما نهادینه شده و ریشه در دورانی چند ده ساله دارد. سازمانهای متعددی در جلوگیری از آن نقش دارند که در این مقال نمیخواهیم به آن بپردازیم و توصیه داریم مخاطبین عزیز آن را در یادداشتای بعدی دنبال کنند.
قریب به 4 سال است از سازمان موصوف خداحافظی کردهام و در بخش غیردولتی در راستای مشاوره برای کارآفرینی و ایجاد اشتغال فعالیت دارم و قطعاً با دستگاههای مختلفی سر و کار دارم، در قیاسِ اعمال و رفتار کارمندان و نقشهای بازدارندهی توسعه، یکی از بهترین سازمانها، سازمان جهادکشاورزی است و تحلیل تخلفات اداری و کارمندی در این سازمان نسبت به سازمانهای دیگر نیز مستند به آمار دقیق، نشان از صیانت نفس این جهادگران دارد.
قطعاً انسان، محتملالخطا است، گاه شیطان آحادی از کارکنان را در دام میاندازد و این حتی در دستگاههای امنیتی و بسیار حساس نیز محتمل است، بنابراین نمیتوان آنرا به بدنهی امین، صادق و خدوم سازمان با آن عقبهی افتخارآفرین، تعمیم داد.
وقتی شبکهی قاچاقبر مورد نظر، زیر ذرهبین مقامات قضایی قرار گرفتهاند، انگشت اشاره را به سمت کمدفاعترین افراد اداری نشانه رفتهاند تا دانه درشتهایی که ریشه در دستگاههای ملی و شبکهای مافیایی دارند، در مِهپاشی صورت گرفته، نادیده انگاشته شوند.
آنانی که با صدور دو جمله بخشنامه، میلیاردها ریال به جیب همان عوامل سرازیر میکنند و آنچه که البته به جایی نرسد، سلامت مردم ایران است.
«سوژهسازی»، «حادثهپروری» و «عوامگرایی» نیز تاکتیک بعضی از رسانههای قلمبهمزد میشود و اخلاق را ذبح نموده زیر پا میگذارند و بداخلاقی حرفهای درخدمت همان زالوصفتانی قرار میگیرد که سالها است نظام تولید داخلی را بههم ریختهاند وکسی را در استان بلکه در کشور تا کنون یارای مقابله با آنها نبوده است.
از کلیهی دلسوزان بخش کشاورزی ملتمسانه میخواهیم قبل از انتشار مطالب پیشطراحیشده توسط معدود افراد مغرض، اندکی پیرامون آن تحقیق و سپس نشر دهند. جامعهی کشاورزی و جهادگران جهادکشاورزی به شدت از این نوع برخوردها، آزردهخاطر است و توصیه میشود با اندک متخلفینی که احیاناً اتهام آنها به اثبات میرسد، برخورد لازم صورت گیرد، اما از چهرهی نیروهایی که با کمترین دریافتیها، عزت نفس داشته و ادامهدهندهی راه فرزندان امام خمینی(ره)هستند، زنگارزدایی لازم صورت گیرد.