سقوط اخلاق، عامل ایجاد ساختارهای نوپدید دولتی در اروپا
سقوط اخلاق، عامل ایجاد ساختارهای نوپدید دولتی در اروپا
عباس نورزائی
امروزه مفهوم «توسعه» به معنای غربی آن، سطحی از انتظارات مردم را در آن جوامع رقم زده است که رسیدن به آن برای بخش وسیعی از آحاد جامعه، ناممکن گردیده است.
سیاستمداران غربی برای رسیدن به درآمد ملی متناسب با سطح انتظارات جامعه، مجبورند پا را از کشورهای خود فراتر گذاشته به تاراج منابع کشورهای جهان سوم از طریق مهار کردن حاکمان محلی بپردازند و برای رسیدن به این مقصود حتی اگر لازم باشد همهی اصول انسانی و ارزشهای اخلاقی را نادیده گرفته، نان در خونشان زده میل کنند.
ولنگاری جنسی، فروپاشی نظام خانواده، نبود محبت و وابستگی خانوادگی در این کشورها باعث شده است تا بهداشت روانی مردم این کشورها به مخاطره افتد.
اخیراً ترزامِی نخست وزیر انگلیس، پیشگام اقدامی مبتکرانه در ایجاد وزارتی نوپدید با عنوان «وزارت پیشگیری از خودکشی» شده است که در جهان اولین نوع از این تشکیلات دولتی محسوب میشود.
در این کشور، «خودکشی» علت عمدهی مرگ مردان و زنان به شمار میرود. «رنج بردن در سکوت»، خورهای است که به جان مردمی افتاده است که رفتار دولتمردان خود را با انسانیت در دنیا رصد میکنند و مجبورند دم فرو بندند. ، بیبند و باریهای جنسی و بیسامان بودن عاطفه و نبود عشق و محبت که از نیازهای مسلم انسان به شمار میرود، خورهی دیگری است که در این نوع جوامع وجود دارد.
ناکامیهای اقتصادی، بیهویتی افراد جامعه ناشی از سقوط بنیانهای خانواده، توسل به روشهای پرخطر برای آرام گرفتن و دوری از معنویات و تعالی، از خورههای دیگری هستند که «رنج بردن در سکوت» را تشدید نموده است.
یکی دیگر از دلایل این آفت، ریشهی فرهنگی است که برپایهی آن انگلیسیها ضربالمثلی دارند که میگوید: «هرگز اعتراض نکن و هرگز توضیح نده».
ایجاد اولین وزارت «پیشگیری از خودکشی»، بزرگترین سند برای اعتراف به فروپاشی جوامعی است که از معنویات فاصله میگیرند و وعدهی الهی بر این امر تأکید دارد.
به زعم حقیر، تشکیل این وزارت، توجه به معلول است و ممکن است در سرشاخهها، اندکی بهبود ظاهری ایجاد کند، اما باید سراغ علت رفت که همچنان با زیرساخت فکری و فرهنگی غربیان فاصلهی فاحشی دارد.
در عین حال عدهای از غربگرایان داخلی، با وقوع هر پدیدهی اجتماعی در کشور، به مدینهی فاضلهی توهمی این کشورها میپردازند و به داشتههای متعالی خودمان میتازند.
قطعاً در کشور ما نیز با فاصله گرفتن از ارزشها، برای افراد جامعه همان مشکلات پیش روی مورد اشاره، رخ خواهد نمود، علت اصلی گرایش افراد مبتلا به ناهنجاریهای القایی غرب است نه مبانی ارزشی خودمان.
امید که جوانان پویای خوبیها به داشتههای عمیق و متمدن خودمان، گرایش یابند و درمان دردهای خود را در نسخههای متعالی دین انسانساز اسلام بیابند.