چاه ژرف، این روزها در مقابل عظمت هیرمند، زانو زده است.
عباس نورزائی
کسی که غرق شده است، کفی را کوهی میپندارد و براین انگاره، بر آن دست میبرد و بیشتر غرق میشود.
در اوج یأس و ناامیدی ناشی از حکومت خشکسالی در سیستان، طرحی بر زبانها و نوشتهها زرق و برق یافت و عدهای با انگیزههای متنوع بر طبل اجرای آن کوفتند و اعتباری را صرف آن کردند.
کاری به گفتههای دیگران و نوشتههای آنها و مواضع جناحی و طایفهای آنها ندارم، آنچه خود از نزدیک و از منابع دست اندرکار شنیدهام و تحلیل خودم است، برای اطلاع کارشناسان و مردم عزیز عرض میکنم:
تئوری استفاده از آبهای ژرف در وزارت نیرو و بین صاحب نظران و دانشمندان آب موافقین و مخالفین فراوانی دارد. در حالی که اندیشمندان وزارت نیرو جزو مخالفین این طرح بودند، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اسلامی ایران، با نیت خیرخواهانه و ماهیت پژوهشی، این کار را با ضربالاجل در سیستان و در نقطهای مطالعه نشده، آغاز کردند.
محل اجرای طرح با مخازن چاه نیمهها کمترین فاصله را دارد. از طرفی با بستر دریاچهی هامون هم فاصلهی چندانی ندارد.
تا عمق ۲۱۵۰ متری حفاری صورت گرفته است. حجم خاکی که براساس قطر حفاری محاسبه میشود، با عمقی که حفار اعلام کرده است، همخوانی ندارد.
دبی محاسبه شده برابر اعلام کارشناسان، معادل ۶۰ بشکهی ۲۲۰ لیتری در شبانهروز بوده است. یعنی ۱۳۲۰۰ لیتر در شبانهروز، یعنی 15/0 لیتر بر ثانیه.
یکی از تحلیلها این است که همین مقدار آب هم از زهاب چاهنیمهها یا دریاچهی هامون است.
برای قیاس لازم است بدانیم که هم اکنون هزاران چاهک تا عمق بیست متری به عنوان زهکش در دشت سیستان توسط کشاورزان با هزینهای معادل بیست میلیون تومان حفاری شده است. این چاهکها هر کدام حدود دو لیتر بر ثانیه یعنی معادل ۳/۱۳ برابر چاه ژرف آبدهی دارند.
یکی از آزمایشات انجام شده بر روی آبهای استحصالی از چاه ژرف، آزمایش تعیین سن آب بوده است. سن آبهای استحصالی بین ۳ تا ۳۵ سال برآورد شده است. آبهای ژرف باید سن میلیونی داشته باشند!
ما برای کشاورزی ۲۲۰ هزار هکتار زمینهای مرغوب زراعی سیستان، نیاز به تأمین قریب دو میلیارد مترمکعب آب داریم.
ما برای رفع عطش هامونهایمان، نیاز به ۹ میلیارد مترمکعب آب داریم.
ما برای سیراب کردن چاهنیمههایمان، نزدیک به دو میلیارد آب نیاز داریم.
این چاه ژرف برای نقاطی از کشور، شاید مهم باشد که آب را با تاس و فنجان تقسیم میکنند نه سیستانیان دریادیده و اقیانوساندیش.
تا این دام، بر که نهاده شود؟