یک پارادوکس طبیعی در بحرانهای خشکسالی و سیل سیستان
عباس نورزائی
سال ۱۳۶۴ فرماندار وقت زابل، برای من حکمی صادر کرد و مرا «مسئول ستاد سیل زابل» خواند. محل استقرار ما در ساختمان قدیمی فرمانداری که قبلاً بخشی از کنسولگری روسیه بود، قرار داشت. روبرو، سمت راستِ درب ورودیِ اتاقی که بدین منظور اختصاص یافته بود، تابلویی زده بودند که روی آن نوشته شده بود: «ستاد سیل»
یک روز این تابلو به زمین افتاده بود و یکی از دوستان، آن را به دفترم آورد و گفت این تابلوی دفتر ستاد سیل است و من دیدم رویش نوشته «ستاد بحران خشکسالی» و بلافاصله گفتم: «این مال ستاد سیل نیست.»
خلاصه کنم، در طرف دیگر همین تابلو نوشته شده بود: «ستاد سیل» و برای صرفهجویی از همین یک تابلو و همین یک اتاق، برای بحرانهای معمول زابل استفاده میشد.
در اوج خشکسالیها که به زعم خیلیها دیگر امیدی برای بقای سیستان نبود، امروز ما اخباری داریم که سیلابی عظیم وارد سیستان شده است.
به مدیران جوان و سیلاب نادیدهی استان، توصیه میکنم:
- کلیهی کانالهای آبرسان را پایش کنید، گاهی سوراخ موشی، خانههای مردم را به زیر آب میبرد.
- مسیر شاخهی سیستان، اصلاح مهندسی شده و از دو طرف، سیلبند براساس اصول مهندسی، احداث و قوسهای فرسایشی، با صرف هزینههای گزافی تثبیت و تحکیم شده است، اما چندی پیش در محلِ به اصطلاح «خورد(قوس فرسایشی) گرگیچ» در شهر زهک، دیوارهای بتنی از لای ستونهای سپری، فرونشست کرده بود، در احجام و سرعت بالای سیلاب، این قسمت تخریب میشود و در پشت آن بر روی مسیل قدیمی و نهر قدیمی شهر، ساختمان های فراوانی ساخته شده است، تدبیر کنید که خدای نکرده زندگی مردم، نابود نشود.
- سرعت آبگیری چاهنیمه، برای سیستان، حیاتی است. اقدامی فورسماژور برای باز کردن مسیر فیدرکانال ۲ باید صورت گیرد.
- در ورودیهای هامون، مدیریت پخش متوازن سیلاب صورت گیرد تا همهی قسمتهای هامون، آبگیری حداقلی بشود، در این صورت، برای مدتی ریزگردها تثبیت خواهند شد.
- مسیرهای دیدنی چون تخت عدالت(چونگ خرگوشی)، سدکی(چونگ مسکه ای)، لورگباغ(چونگ دراز)، جنگل افضلآباد و اطراف کوهخواجه، انشاءالله چشماندازهایی زیبا خلق خواهد شد، جادههای دسترسی مناسب و حداقل امکانات برای حضور و تفرج گردشگران فراهم گردد.