فراز هامون

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

وبلاگ تخصصی مهندس عباس نورزائی - مسایل کشاورزی، توسعه روستایی،اقتصادی و اجتماعی، ایده های جدید و تحول آفرین

فراز هامون

* کارشناس ارشد مدیریت توسعه ی روستایی
* دارای گواهینامه TCDC از آکادمی جنگلداری یوننان کشور چین
* قائم مقام سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی سازمان جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* رئیس مرکز آموزش عالی جهادسازندگی سیستان و بلوچستان
* رئیس گروه پژوهشی برنامه ریزی، اقتصادکشاورزی و توسعه روستایی
* مدیر جهادسازندگی منطقه ی سیستان و نیکشهر و قصرقند
* رئیس مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی روستایی سیستان
* نماینده ی مجری طرح مجتمع کشتارگاهی صنعتی زابل
* دبیر اتاق فکر جهادکشاورزی سیستان و بلوچستان
* عضو انجمن توسعه ی روستایی ایران
* رتبه ی یک مشاوره در گروه توسعه ی روستایی سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
* مؤلف سه عنوان کتاب منتشر شده، دو عنوان کتاب در دست تألیف و ده ها مقاله ی علمی

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

عباس نورزائی

 

با پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان، شرایط سنی، تحصیلی و شخصی‌ام، چنان فراهم بود که به گروه قیام‌کرده برای سازندگی روستاهای سیستان بپیوندم و خدای را شکر، این سعادت نصیبم شد.

 

در کنار اجرای طرح‌های عمران‌روستایی از قبیل احداث راه‌روستایی، آب‌رسانی، برق‌رسانی و سامان‌دهی کالبدفیزیکی روستاها، خدمات مورد نیاز کشاورزان و روستائیان نیز ارائه می‌شد و برای سامان‌دادن به اشتغال روستائیان، بر استقرار صنعت در روستا هم تأکید بود، بنابراین تجاربی در این خصوص وجود دارد که بازشناسی آن می‌تواند به کارآفرینان، مدیران دستگاه‌های اجرایی مرتبط با بخش‌های اقتصادی و بانک‌های عامل، کمک شایانی کند.

 

مهم‌ترین مطالعاتی که مدیران اول انقلاب را برای دادن اعتبار، مجاب می‌کرد، «امکان‌سنجی فنی» بود، به محض اینکه ماده‌یاولیه‌ای در محلی وجود داشت و از نظر میزان، پاسخ‌گوی واحد تبدیلی بود، برای اجرای آن اقدام می‌شد.

 

در منطقه‌ی گرم‌بیت چابهار، گوجه‌ی خوب و فراوانی تولید می‌شد، کارخانه‌ی رب‌گوجه احداث شد، به هنگام اقدام برای خرید مواداولیه از کشاورزان، متوجه شدند قیمت بالا است و رب تولیدی نسبت به مشابه آن در بازار، گران است. زمان برداشت گوجه در منطقه، زمانی بود که در هیچ جای کشور، گوجه وجود نداشت یعنی نوبرانه بود، در نتیجه کشاورزان برای فروش به قیمت‌های بالا مشکلی نداشتند و گوجه را به کارخانه ندادند و این کارخانه، افتتاح نشده تعطیل شد و بعد از سال‌ها برای استفاده‌های دیگر به فروش رسید.

 

در طول سال‌های دفاع‌مقدس، طرح‌هایی به اتکای تأمین مواد‌اولیه‌ی دولتی اجرا شد. این طرح‌ها، سریعاً گسترش یافت، اما به محض پایان‌یافتن جنگ، نتوانست قوام یابد. از آن جمله از طرح تولید چتایی(گونی) یاد می‌کنم که با دستگاه‌های خانگی به تعداد نزدیک به ۲۰۰ کارگاه در سیستان استقرار پیدا کرد و از آن‌ها دیگر اثری نیست.

 طرح‌هایی هم مثل سایت پرورش‌ماهی ۱۰۰۰ هکتاری در کیان‌آباد شهرستان هیرمند، صرفاً با تصورات دولتی و با هزینه‌های کلان، اجرا شد که برای هیچ وقت وارد مدار تولید نشد.

 هم اکنون طرح‌های بی‌شماری توسط دستگاه‌های دولتی یا نهادهای انقلابی یا مؤسسات خیریه، با قصد خدمت به مردم، برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود، یعنی برنامه‌ریزان دولتی خود را جای مردم گذاشته، برای‌شان برنامه می‌نویسند، اما بخش قابل توجهی از آن‌ها بدون استفاده رها می‌شود.

 امروزه گرچه در دنیای کسب‌وکار و کارآفرینی، تأکید بر نوشتنBP[1] می‌باشد و در این طرح‌ها، امکان‌سنجی فنی، توجیهات اقتصادی، مالی و توجه به بازار صورت می‌گیرد، اما به دلیل تأکید بر «مشوق‌های تسهیلاتی»، به انحراف می‌رود و طرح‌های آرمانی و زیبای نوشته شده، به صورت قالبی میان‌تهی در بانک‌ها می‌ماند و آن‌چه به اجرا می‌رود، مسیری دیگر دارد.

 نزدیک به دودهه است که «کارآفرینی»، «مبانی تهیه‌ی طرح‌های توجیهی» و «مدیریت کسب وکار» تدریس می‌کنم، چهاردهه نیز از نزدیک در اجرای طرح‌های یادشده در روستاها، دستی بر آتش دارم، هم اکنون نیز در کف میدان تولید، اشتغال دارم.

 حالا که همه‌ی تئوری‌های علمی، منابع مختلف و توصیه‌های اهالی کسب و کار را در دنیا خوب نگاه می‌کنم، می‌بینم آن‌چه بَأپور[۲] من می‌گفت و ریشه در فرهنگ دیرینه‌ی دیارم سیستان دارد، یک اصل تغییرناپذیر است.

 او برای انتقال آن نظریه‌ی وزین خود، کتاب ننوشت، کارگاه آموزشی، وی‌کِند استارت‌آپ، ایده‌شاو اجرا نکرد و مِنتور نداشت. او مرکز ملی نخبگان، مرکز رشد کارآفرینی و پارک علم و فناوری در اختیار نداشت، دکترای مدیریت کسب‌وکار و کارآفرینی نبود، بلکه در کف میدان عمل، نسل‌به‌نسل به یک اصل تجربی، دست پیدا کرده بود و آن را خیلی ساده بیان می‌کرد، اما ما وارثین و فرزندان ناخلف، خوب ادراک نکردیم و نمی‌کنیم و هم‌چنان بر طبل مدارک دانشگاهی و تفاخر به منصب‌ها و دروس دانشگاهی‌مان می‌کوبیم.

 خُب، اصل تجربی پدربزرگ و سیستانیان کهن چیست؟ او می‌گفت:

«پیر قَأدیم گفتَه: اول بَفروش، بعد بَستو»، یعنی صاحب تجربه‌ی قدیمی گفته است: «اول بفروش، بعد بخر یا تولید کن».

تفسیرش نمی کنم، برای آن کتاب‌ها نوشته شده است.


پی نوشت:

1-‌ Business Plan

۲- بَأپور: به زبان سیستانی، یعنی پدر بزرگ

۹۷/۰۴/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس نورزایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی