بیا با هم واژهی «عطش» در سیستان را معنی کنیم. اگر چندی قبل «ماهیها در سکوت مردند»، این بار با بیخیالی مدیران بحران استان، «مردم در بیتدبیری مدیران خواهند مرد».
یادداشت/ عباس نورزائی
واژهی عطش، همواره با مایهی حیات، عجین بوده است و به معنی احساس تشنگی شدید میباشد. همین شرایط احساسی، باعث شده تا برای توصیف شدت عمل دستیابی به موارد فراوانی از رفتارهای دیگر بشری نیز، این واژه را برای تبیین شفافتر و تسهیل در ادراک معنی، آن را به عاریت بگیرند. عطش قدرت، برای آنانی که لحظهلحظه برای رسیدن به قدرت لَهلَه میزنند و عطش خدمت برای آنانی که این احساس در وجودشان، برای عرضهی خدمت به همنوعان، چون آتشفشان، زبانه میکشد. عطش مبارزه، عطش ماندن با کسی، عطش گرفتن پست و مقام نیز از جمله کاربردهای این واژه میباشد.
این هفته، بنا به هشدار سازمان هواشناسی، شرایط بحرانی گرمای بالای 50 درجه در سیستان پیشبینی و به همهی دستگاهها و مردم، پیشاگاهی داده شده است. این بدان معنی است که مدیریت بحران استان، شرایط محتمل را احصاء و براساس وظایفی که مدیران در برنامههای پدافند غیرعامل، مطابق قانون به دستگاههای تحت مدیریتشان ابلاغ شده، برای هر نوع شرایط، آمادگی مقابله داشته باشند تا جامعه در هر حال احساس امنیت و راحتی خیال نماید.
اما در زابل در اوج گرمایی اینچنین، شاهد هستیم بخشهای وسیعی از جمعیت، مواجه با قطعی آب و قطعی پی در پی برق هستند. قطعی برق در جایی که دمای هوایش قریب 50 درجه است، یعنی حالتی از احتضار دهها هزار نفر انسان.
قطعی آب،نیز گاه به دلیل قطعی برق میباشد که برای چنین طرح مهم و حیاتی، میبایست موتورژنراتورهای برق اضطراری پیشبینی و به طور اتوماتیک با قطعی برق شبکهی سراسری، وارد مدار گردد تا در آبرسانی مشکلی پی نیاید.
اما اگر این قطعی آب به دلایلی که امروز اعلام شده یعنی مشکل در ایستگاههای پمپاژ باشد، تکلیف متولیان مدیریت بحران در شهرستانهای سیستان چیست؟
گزارش واصله از شرایط این منطقهی بحرانی حاکی است، با قطع مزمن آب شرب طی ساعات اخیر در شهر زابل، آبهای معدنی موجود در مغازهها فروکش کرده، حجم آب تولیدی توسط واحدهای منفرد تولید آب تصفیهی بخش خصوصی نیز پاسخگوی تقاضای فراوان و انبوهی مردم نیست.
در چنین شرایطی مردم بناچار برای برای فرونشاندن عطش خود به آب انهار، کانالها و رودخانهها که در وضعیت بسیار حاد بهداشتی قرار دارند رجوع کردهاند که این واقعه، تالیتلوی دیگر یعنی شیوع بیماریهای رودهای از جمله بیماری اِلتور یا وبا که در سیستان، طی قرون و اعصار، کشتارهای گروهی را در پرونده دارد، در پی خواهد داشت. در این صورت در منطقهی پرجمعیت و با تراکم بالایی مثل سیستان، کار مقابله با وبا آن هم با مدیرانی که وصفشان رفت، بسیار دشوار خواهد بود و حتی خود این مدیران محترم را مبتلا خواهد نمود
مسئلهی دیگری که در این مقطع از زمان با افزایش دما باید توجه داشت، اینکه هم اکنون، دشت سیستان یک پارچه مزارع گندم درو شده یا نشده، آمادهی اشتعال است و این به معنی اینکه همزمان هزاران لیتر بنزین را در سطح تمام روستاها و سکونتگاههای منطقه ریخته باشید. حادثهای عظیم و فاجعهای مهار نشدنی با افزایش دمای حدود 50 درجه قابل پیشبینی است. فراوان مشاهده شده که مزارع خشک گندم یا تهماندهی مزارع گندم در اثر گرمای شدید، آتش گرفته و خرمنهای گندم و سطوح وسیعی از سفالها طعمهی حریق شده است.
باید ناوگان و تجهیزات آتشنشانیهای منطقه هر چه سریعتر، آمادهی مقابله با حوادث احتمالی را داشته باشد.
باید به شوراهای اسلامی روستاها و دهیاران، نسبت به این پدیدهی مهم، هشدار داده شود تا شرایط را برای روستاییان تبیین نمایند.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نسبت به عدم استفاده از آبهای جاری، هشدارهای لازم را بدهد.
استاندار، همهی تانکرهای آبرسانی استان را به منطقه اعزام تا آب مناسب و بهداشتی به محلات شهر و روستاها برسانند و حتی درخواست اعزام تانکر از سایر استانها صورت گیرد.
باز همان حکایت همیشگی «ماهیها در سکوت می میرند» تکرار نشود. این بار با بیخیالی مدیران بحران استان، «مردم در بیتدبیری مدیران خواهند مرد.»