ایران در رتبه دوم شاخص فلاکت
مؤسسه «کاتو» در یک رتبهبندی
جدید از «شاخص فلاکت» در میان 90 کشور دنیا طی سال 2013 میلادی، ایران را در رتبه
دوم پس از ونزوئلا قرار داده است. این رتبهبندی بر اساس
دادههای بهدستآمده از واحد اطلاعات اقتصادی «اکونومیست» و محاسبات استیوهانکه،
استاد اقتصاد کاربردی در دانشگاه جانزهاپکینز بهدست آمده و بر اساس آن، شاخص
فلاکت برای کشور ونزوئلا 4/79 درصد عنوان شده تا رتبه اول این شاخص در میان 90 کشور
دنیا به این کشور اختصاص پیدا کند. لغت نامه دهخدا در معنای فلاکت نوشته است، فلک زدگی و
ناداری. این شاخص از افزودن نرخ بیکاری به نرخ تورم به دست می آید و با توجه به
تاثیرات اجتماعی گسترده بیکاری و تورم، می تواند نمایانگر وضعیت اقتصادی – اجتماعی جامعه باشد. از
همین رو شاخص فلاکت، با شاخص ها و مولفه های بسیاری در ارتباط است. برای مثال
اقتصاددان ها، از رابطه مستقیم آن با جرم و جنایت حرف می زنند. علاوه بر جرم و
جنایت، این شاخص با میزان رضایت از زندگی، رفاه اجتماعی، شاخص های توسعه، بیماری
های روانی و... در ارتباط است. مطالعه منسجم و پایداری در زمینه شاخص فلاکت در
ایران انجام نشده است. با این وجود مطالعات مرکز تحقیقات استراتژیک نشان می دهد که
کمترین ارقام این شاخص مربوط به سال 1384 و نیمه اول سال 1385 می باشد . یعنی درست زمانی که سیاست
های اقتصادی دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به بار نشسته و هنوز سیاست های اقتصادی
احمدی نژاد تاثیرات طولانی مدت خود را آشکار نکرده است! در این زمان رقم شاخص معادل 23/18 درصد بوده است. با به بار
نشستن سیاست های اقتصادی احمدی نژاد، شاهد بالا رفتن شاخص فلاکت در کشور بودیم.
زمانی که در سال 1387، شاخص فلاکت به 93/37 درصد رسید، آن را بی سابقه خواندند.
البته دولت احمدی نژاد موفق شد رکورد خود را بشکند. همانطور که در نمودار مشخص
است، این شاخص روند صعودی را طی کرد تا اینکه در فروردین امسال سایت الف، طی
گزارشی اعلام کرد که رقم این شاخص در سال 1391 به مرز 44 درصد رسیده است. البته
باید در نظر داشت که مبنای سایت الف، برای این محاسبه، نرخ بیکاری و تورم اعلام
شده توسط بانک مرکزی بوده است. بی جهت نیست که سید محمد خاتمی می گوید : اگر تمام ارکان
نظام، همه همراهی کنند، سال ها طول می کشد که به نقطه صفر برنامه چهارم برگردیم،
یعنی شرایط سال 1384 . البته عامه مردم برای درک
میزان فلاکت و بدبختی خود نیازی به آمار و ارقام ندارند، بلکه این شاخص ها و رقم
ها، برای کسانی است که بدون توجه به هشدار اقتصاددان ها، آوردن نان سر سفره های
مردم را مکانیسمی مناسب برای توزیع رفاه در نظر گرفتند، در مقابل انحلال سازمان
برنامه و بودجه سکوت کردند، چشم خود را بر روی مصوبات غیر کارشناسی بستند، راه نقد
و انتقاد سازنده را مسدود کردند، صدای کارشناسان را خفه خواستند، بودجه های دو
دوازدهم را پذیرفتند، مطالبات کارگری را نادیده گرفتند و ... و حالا بعد از گذشت 8
سال و دیدن اثرات تخریبی و جبران ناپذیر راهی که رفتند، حاضر به پذیرش اشتباه و
عقب نشینی نیستند و البته زمانی صدای کارگران و مردم به گوششان خواهد رسید که دیگر
زمان از دست رفته و آمار فلاکت و بدبختی مردم، سر به فلک گذاشته است.