تحلیل از: عباس نورزائی
آمار را میتوان از منابع مختلف اخذ کرد. تفاوت آمار در کشور ما حول یک موضوع خاص، گاه از منفی یک عدد تا مثبت ارقام را نشان میدهد. مهمترین وجه در این خصوص، شیوههای جمعآوری دادهها و زمینهها و گرایشات آمارگران در تهیهی آن میباشد.
یکی از رسوم معمول بین مردم سیستان، دادن «کمکی» است که در بلوچستان به آن «بِجّاری» گفته میشود. بر اساس این رسم قدیمی، خانوادهها به موجب خویشاوندی یا عُلقههایی که نسبت به هم دارند، به هنگام دعوت به عروسی، مبالغی نقدی یا کالا برای کمک به تشکیل خانوادهی فرزندانشان به هم میپردازند و به اصطلاح گفته میشود این «کاسهی قرضی» است و از همان دستی که میدهی بازپس خواهی گرفت.
اغلب افراد در این مراسم، نهایت سعیشان بر آن است تا بین سایر شرکت کنندگان،، کم نیاورند و آبروداری کنند، بنابراین «کمکی» خود را از قبل آماده میکنند و در موعد مقرر در قوانین نانوشتهی مردمی، پرداخت میکنند، کسانی هم که بنابهدلایلی نتوانستهاند در مراسم شرکت کنند، در کوتاهترین فاصلهی زمانی، کمکی خود را به خانوادههای عروس و داماد، بسته به مورد، تحویل میدهند.
با نگاهی متفاوت بر آن شدیم تا این بار دادههای آماری یک جامعهی نمونه از کمکیدهندگان در یک عروسی را که خانوادهی عروس و داماد از طبقهی متوسط جامعه هستند، در شهرستان زهک استان، سیستان و بلوچستان، مورد تحلیل قرار دهیم. این خانواده بین دعوت شدگان از احترام خاصی برخوردار بوده، بنابراین اغلب مردم نهایت سعیشان را برای ادای کمکی به خرج دادهاند.
در این عروسی تعداد 314 کارت دعوت به خانوادههای مرتبط ارسال شده است و به 1100 نفر اعم از زن و مرد، در یک سالن نسبتاً مناسب غذا داده شده است و پذیرایی مناسبی نیز صورت گرفته است. دعوت شدگان به جز معدودی افراد، از خانوادههای وابسته بودهاند و بر خلاف بعضی از افراد که متمولین، سرشناسان و صاحبان منصب را به عروسی دعوت میکنند، متولیان این عروسی، صرفاً وابستگان فامیلی و بعضی از همسایهها را صرف نظر از وضعیت درآمدیشان دعوت کردهاند.
بررسی لیست کمکیهای داده شده نشان میدهد که 55 درصد از دعوت شدگان، کمتر از 50 هزار تومان کمکی دادهاند که قریب به 50 درصد آنان، هیچگونه وجهی یا کالایی برای کمکی نداشتهاند.
25 درصد از آنان رقمی بین 50 تا 99 هزار تومان، 9 درصد رقمی بین 100 تا 199 هزار تومان، 6 درصد رقمی بین 200 تا 299 هزار تومان، 5 درصد نیز مبلغ یک میلیون تومان و اندکی بیشتر تقدیم کردهاند که عمدتاً نزدیکان درجهی یک عروس و داماد بودهاند.
این دادهها به طور کلی از یک واقعیت تلخ در منطقهی سیستان پرده برمیدارد، در امری که همهی مردم به لحاظ فرهنگی، به شدت علاقه دارند کمک کنند، تنگی معیشت، شرایط زندگی، بیکاری حاکم و از رونق افتادن اقتصاد منطقه، آنان را در تعارض قرار داده و نزدیک به نیمی از جمعیت، رقمی حداقل برای آبروداری در مراسمی اینچنین ندارند و صرفاً «هزینههای روانی و اجتماعی» را تحمل میکنند.
بیایید این درد جامعه را باور کنیم. از هر طبقهای از جامعه که هستیم، از هر جناح سیاسی که هستیم، در هر نقطه از ایران سرافراز که زندگی می کنیم، هر منصبی که داریم، برای رضای خدا به مردمی که در سیستان به دام آبرو، اعتبار و حیثیت تاریخی خود گرفتار آمدهاند و این سرزمین را رها نکردهاند و هزینههایی مضاعف برای مناطق مهاجرپذیر و همینطور مهاجرفرست ایجاد ننمودهاند، یاری کنیم.
این مردم، سفرههای فراخ و گشودهای داشتهاند، گاه بخش وسیعی از ایران بزرگ بر سر سفرهی اینان ارتزاق کرده است، تاریخ ایران، علم و دانش و از همه مهمتر سرافرازی ایران، مدیون این خطه است، برای آبادانی آن از هر اقدامی که از دستمان بر میآید بکوشیم تا اینچنین شرمنده نباشند.