ایده
ای که با تألیف کتاب کارلا شروع و با طرح کسب و کار توسعه یافت. از
مهندس عباس نورزائی
ایده
ای که با تألیف کتاب کارلا شروع و با طرح کسب و کار توسعه یافت. از
مهندس عباس نورزائی
ایده ای منحصر به فرد از مهندس عباس
نورزائی
نویسنده:
مهندس عباس نورزائی انتشارات:
نصوح اصفهان قیمت:
80000 ریال
در تیراژ محدود چاپ شده، علاقمندان خرید می توانند سفارش دهند.
دکتر منصور شاه ولی, استاد دانشکده کشاورزی دانشکاه شیراز در تایید مطالب این کتاب نوشته اند:
"هنگامی که از ضرورت حفظ میراث ها سخن به میان می آید،معمولاٌ ابنیه ها، اماکن، اشیا واشخاص به ذهن ها متبادر می شود. ولی میرات های شفاهی نیز اگر نه بیشتر ولی به همان اندازه دارای اهمیت بوده و باید از آنها محافظت شود. اگر میراث چهار گانه نخست ظهور ظاهری دارند ، میراث های شفاهی در سر وسینه افراد پنهان اند که مکتوب کردن آن ها بهترین راه ظهور آن ها و برای ماندگاری بیشتر باید هنرمندان آستین ها را بالا زنند.
این راه رفته، میراث شفاهی جهاد گرانی است که در این سال فرهنگ ، و با مدیریت جهادی و برای ایجاد اقتصاد مقاومتی توسط نسل های حاضر و آینده باید ثبت و ضبط گردد.
پیشنهاد می شود تا خوانندگان راه رفته را نه با چشم سر بلکه با چشم دل بخوانند وپیام های آن را با یک عزم ملی در خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران بکار گیرنند تا این میراث شفاهی را همه با هم برای سازندگی ایران از نسل حاضر به نسل های آینده بسپارنند.انشااله."
دکتر منصور شاه و لی، استاد دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز
وقتی صحبت از مدیریت یک پارچه منابع طبیعی می شود خیلی ها ممکن است به شفافیت ندانند که مقصود چیست ولی اگر مصادیق عنوان شود، به راحتی به اهمیت و ضرورت این امر واقف می شوند و صحه و تأکید خواهند داشت.
1- دریاچه های مصنوعی چاه نیمه، در دهه 50 توسط مهندسین مشاور کاژه سانیو، طراحی و به مرحله اجرا گذاشته می شود، 760 میلیون متر مکعب آبی که به صورت طبیعی جزو رژیم دریاچه هامون بوده است، از سال 1364 از سهمیه هامون کسر و سالیانه به چاه نیمه وارد می شود، بدون اینکه تأثیرات عدم ورود این میزان آب در بستر دریاچه را مورد بررسی قرار دهند؟
2- نیزارهای انبوهی در هامون داشتیم، ....
ااخیراً آقای یوسف اباذری جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران است. در پایان نشست «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ؛ بررسی جامعه شناختی مرگ مرتضی پاشایی، خواننده ی سرطان مرده» که در هجدهم آذر برگزار شده بود، به برپایی این همایش اعتراض کرد.
در نتیجهی این اعتراضات، ابتدا اشارهای کرد به مستند«ماهیها در سکوت میمیرند» و با بیان این که استان سیستان و بلوچستان که روزی تأمینکننده ی گندم کشور بوده، امروز مردمش غذایی برای خوردن ندارند، گفت: «اگر مسئولان به داد مردم نرسند، خطری وحشتناک آنها را تهدید میکند؛ اما این فیلم هیچ واکنشی را در جامعه برنیانگیخت و شما هم که اینجا نشستهاید نمیدانید چنین فیلمی تهیه شده و این فیلم دربارۀ زندگی و مرگ یک استان مملکت است. دلیل این امر چیست؟ این اتفاق به دلیل مبتذلشدن سلیقه ی مردم رخ میدهد. به این دلیل که حواس ما را از سیاست واقعی و آنچه که واقعا مهم است، پرت کردهاند و بحث این آقا را پیش میکشند»
این که اعتراض آقای اباذری به برگزاری نشست مورد نظر درست بوده یا نادرست و اظهارنظرهایش در مورد موسیقی پاپ و یا شخص خواننده یعنی مرتضی پاشایی، درست بوده یا نادرست، موضوع بحث ما نیست، مهم مقدمه ی بحث ایشان است که به عنوان یک جامعه شناس از مردم این جامعه به ویژه قشر تحصیل کرده ی دانشگاهی توقع درست و اصولیی را مطرح کرده است.
یک فاجعهی انسانی در یک استانی مثل سیستان و بلوچستان در حال رخ دادن است، عکس العمل این قشر تحصیل کرده به آن چیست؟ حتی یک نشست در دانشگاهی برای این امر برگزار نشد، همین قشری که اوایل انقلاب، جوانانش زمینه های موجودیت بخشی نهادی مقدس به نام جهادسازندگی را فراهم نمودند و حضرت امام خمینی (ره)، آن را رسمیت دادند. همین قشر علی رغم این که بعضاً از خانواده ی افراد شاخص نظام بودند، برای حضور در نقاطی ناامن، کور و دورافتاده در شرایطی بسیار سخت که وصف آن در توان قلم و بیان نمی باشد، قرار گرفتند و خود باعث سازندگی روستاها از حیث عمران روستایی و ایجاد زیرساخت های اولیه ی حضور روستاییان گردیدند.
دانشگاهیان ما بد نیست بدانند که بعد از سی و پنج سال خدمت گسترده ی نظام، کاروان توسعه ی استان ها با سرعت به پیش رفته و استان سیستان و بلوچستان که همه ی دولت های بعد از انقلاب بر اولویت داشتنش در برنامه های توسعه تأکید ورزیده اند، در عمل مطابق آخرین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، فقیرترین روستاییان کشور را در دل خود جای داده است و منطقه ی سیستان امسال با مهاجرت انبوهی مردم مواجه بوده و این روند همچنان ادامه دارد.